گفت و گو با فاطمه راکعی درباره صلح و محیط زیست
شاعران، پرچمداران صلح جهانی‌اند




 

 

وقتی به محیط اطرافمان نگاه می‌کنیم و بی‌تفاوتی شهروندان را نسبت به  محیط‌‌زیست  می‌بینیم شاید به فکرمان هم نرسد که در گذشته پیوند عمیقی بین مردم و طبیعت برقرار بود. کافی است به ادبیات که گنجینه‌ای از گذشته‌مان است رجوع کنیم تا این پیوند و صلح بین مردم و محیط‌‌زیست‌شان را ببینیم. صحبت‌های فاطمه راکعی نیز از همین طبیعت‌دوستی در ادبیات و ذهنیت شاعران شروع می‌شود که جدا از ذهنیت مردم زمانه‌شان نبوده است. و این تنها بهانه‌ای است که دوباره به محیط زندگی‌مان و صلح با آن بیندیشیم.

از قدیم در ادبیات با توصیف‌ها و تصویرهایی از طبیعت مواجه بوده‌ایم. انگار که شاعران رابطه ویژه‌ای با محیط‌‌زیست  داشته‌اند و آن را الهام‌بخش خود می‌دانسته‌اند. به نظر شما به‌عنوان یک شاعر چرا چنین رابطه‌ای بین شعر و طبیعت‌دوستی شکل گرفته است؟
من به‌عنوان یک شاعر همیشه دوست داشتم و خواهم داشت که از صلح و محیط‌زیست صحبت کنم و به آن اهمیت بدهم. من به‌عنوان کسی که حساسیت فراوانی به  محیط‌‌زیست اطرافش دارد می‌گویم از بچگی تا همین امروز من هم با محیط اطرافم خوشحال شدم، ناراحت شدم و با طبیعتی که در اطراف من وجود دارد زندگی کردم و با آن اوقاتی خوشحالی کردم و در بعضی از روزها هم با آن غمگین شدم و ناراحت بودم که این امر از انس عمیق من به  محیط‌‌زیستم است. شاید جالب باشد من با طبیعت اطرافم دلتنگ می‌شوم، خسته می‌شوم و گاهی هم شاداب و سر حال پذیرفتمش و درزندگی من نقش پررنگی بازی می‌کند و از آن تاثیر می‌پذیرم. عناصر مختلف طبیعت در مجموع التیام‌بخش زندگی من است. اصولا شاعرها و هنرمندان با طبیعت اطرافشان پیوند دارند و این حس وابستگی به طبیعت هم بازگو‌کننده همین موضوع است. همه از او هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم.  همه از  خاک آمدیم و به خاک هم خواهیم رفت. پس پیوند انسان‌ها به محیط زندگی اطرافشان به‌صورت مستقیم غیرقابل انکار است.    می‌توان درباره این مساله شعری از سعدی را مثال زد که چه خوش گفت: برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقی دفتری است معرفت کردگار. یا بهتر است از سهراب نیز مثالی داشته باشیم که می‌گوید سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد. یا شاعران دیگری مانند شاملو همه به توجه به محیط اطراف ضرورت خاصی می‌دیدند. خود من هم در این رابطه شعری با عنوان پونه سرودم. تمام شاعران یک میراث مشترک دارند و آن مهرورزی به طبیعت است. شاعران به‌عنوان میراث‌داران مهربانی و عطوفت هستند و پرچم‌داران صلح جهانی هستند.
توجه شاعران و ادبیات به طبیعت و صلح جهانی چه تاثیری می‌تواند بر روحیه مردم داشته باشد؟
در کشور ما میراث‌داران شعر و ادبیات بسیارند تاریخ و ادبیات ما در جهان شناخته شده و درخشان است. حافظ‌ها و سعدی‌ها، اخوان‌ها و فروغ‌ها و تا شعرای امروز ما همه این ضرورت‌ها و با طبیعت زیستن را پذیرفته بودند و در شعرهایشان پیوند صلح و دوستی با طبیعت را به خوبی نشان دادند و این راه ادامه دارد.  تمام این توضیحات از لطافت و پیوند صلح و  محیط‌‌زیست  است زیرا  محیط‌‌زیست  سالم و زیبا ناخودآگاه اشاعه دوستی و صلح و مهربانی است. با کمی توجه تمام این کلمات زیبا در طبیعت اطرافمان نیز  قابل توصیف است.  اما قابل ذکر است که کشور ما به خاطر تاریخ عظیم و ادبیات پویا باعث لطافت و مهربانی بزرگی بین مردم خود است. از این رو مردمان ما روح لطیفی دارند و پیوند آنان با طبیعت بسیار گسترده است.  می‌خواهم این مساله را ارتباط بدهم به این مساله که مردم  محیط‌‌زیست  را دوست دارند و در مواقع خاص و مشکلات عظیم آخرین ایستگاه و پناهگاه برای آنها طبیعت است و از زیبایی‌هایش استفاده و سرمایه‌گذاری روحی می‌کنند. همین امروز حس بودن این نعمت باعث می‌شود که پاسدار محیط‌‌زیست  خود باشیم و آن را ارج نهیم.


اما امروزه پیوند مردم با محیط‌‌زیست  و به‌دنبال آن صلح جهانی کمتر شده است. چطور می‌توانیم برای احیاکردن این پیوند که ریشه در گذشته ما دارد تلاش کنیم؟
عموم انسان‌ها عاشقانه دوست دارند با طبیعت انس بگیرند و با این موهبت الهی پیوند بخورند اما در محیط زندگی کنونی ما و پیرامون ما حرف اول را  سیمان و آهن می‌زند. متاسفم که  چنین روزی بر سر  شهرهای ما آمده است.  تخریب  روز به روز بیشتر و فضای طبیعی روز به روز کمتر می‌شود. ما در قبال این اتفاقات مسئول هستیم اما در این زمان زور و فکرمان بر این افراد غالب نیست و آنها فقط و فقط به فکر پیش بردن پروژه‌های خود هستند و نیازی نمی‌بینند که فضای طبیعی باقی بگذارند تا افراد لذت ببرند. در این زمان پول و پول و پول فقط مهم است. تنها کاری که می‌شود کرد آموزش و تربیت و فرهنگ‌سازی ایده‌آل برای فرزندانمان و نسل آینده است تا آنها  این مسائل  را مهم تلقی کنند و به اصطلاح به ساخت و سازها نه بگویند. برای غالب‌کردن فرهنگمان و برای پیش‌بردن اهداف انسانی‌مان نیاز است که مانند کوه بایستیم و از داده‌های خدا در مقابل غارت بنده‌های خدا محافظت کنیم. آن زمان است که دیگر غزالی مورد اصابت گلوله قرار نمی‌گیرد، دیگر یوزپلنگ‌های ایرانی از بین نمی‌روند و نسل آنها به خطر نمی‌افتد و باز هم یوزهای ایران باصلابت و قدرت در کوه‌های ایران دیده می‌شوند. قطعا  انسان‌هایی که داده‌های خدا را در نظر نمی‌گیرند و به حریم آنها تعرض می‌کنند از فطرت انسانی به دور هستند. ما باید به تمام موجودات خدا احترام بگذاریم و از هم‌زیستی با آنها لذت ببریم و در تکامل آنها شریک باشیم.
سیاست‌های سازمان‌های دولتی در ایجاد فضای مناسب زیستی و جلوگیری از آلودگی هوا به چه میزان می‌تواند تاثیرگذار باشد؟
من معتقدم ارتباط باید بسیار نزدیک و پرقدرت باشد. وظیفه سازمان محیط‌‌زیست و سازمان‌های مسئول این است که  به مردم آموزش دهند و آنها را برای فراهم‌کردن زندگی مناسب در  محیط‌‌زیست سالم درگیر و رفتارهای آنها را در سطح جامعه اصلاح کنند. من نگران تهران و جنوب کشور هستم.  آلودگی هوا در تهران و شهرهایی که در معرض غبارهای سمی و آلوده هستند خطرناک و غیرقابل جبران است. این آلاینده‌ها دلتنگی، افسردگی و تشنج‌های عصبی ایجاد می‌کند و باعث بروز خشونت در جامعه می‌شود. ما ۸‌سال شاهد ترویج خشونت در جامعه بودیم و نتیجه آن این بلایی است که در بخش‌های مختلف نظاره کردیم که یکی از مهم‌ترین آنها مساله  محیط‌‌زیست  بوده است. از ارومیه تا زاینده‌رود.  اینها بازگو‌کننده خیلی مسائل است و ما تازه  در این زمان متوجه این تعرضات شدیم.
راه پیشنهادی شما برای کمک به  محیط‌‌زیست  چیست؟
از عشق و فداکاری دکتر ابتکار نباید به راحتی گذشت. خانم ملاح و جمعیت زنان نواندیش که من و هم‌فکرانمان در طرح محیط‌زیستی سالم کوشا هستیم اقداماتی را انجام داده‌ایم اما طرح پیشنهادی ما فراهم کردن  جزوه‌هایی در سراسر کشور بوده است که رفتارهای سالم را در قبال  محیط‌‌زیست اشاعه می‌دهد وجود داشته باشد که محیط‌‌زیست سالم مطلوب برای زنان و بچه‌ها باشد در راستای این امر و تحقق فضای سالم در نظر گرفتن جوایز ویژه و ایجاد جشنواره‌هایی مانند صلح و  محیط‌‌زیست و توسعه فرهنگ رفتار درست در قبال  محیط‌‌زیست  الزامی است.


 منبع: روزنامه شهروند- تاریخ: بیست و ششم بهمن ماه نود و دو