فاطمه راكعي از شعر بانوان پس از انقلاب اسلامي ميگويد
فاطمه راكعي از شعر بانوان پس از انقلاب اسلامي ميگويد
فاطمه راکعی را بسیاری از شعردوستان و
مخاطبان شعر میشناسند. او از جمله زنان شاعری است که در فعالیتهای اجرایی هم مشارکت
داشته است. حضور او بر کرسی مجلس ششم شورای اسلامی، ریاست گروه ادبیات
انگلیسی دانشگاه الزهرا، مدیر عامل انجمن شاعران ایران و... بخشی از فعالیتهای
اجرایی این بانوی شاعر است. صبغه شاعری او، به سالهای آغازین انقلاب اسلامی بازمیگردد؛
هرچند وی از سالهای قبل از انقلاب نیز دستی بر آتش شعر داشته است اما با آغاز
انقلاب اسلامی، شعرهای فاطمه راکعی هم جوانه میزنند و مجال معرفی به جامعه ادبیات
ایران را مییابند. در ایام دهه فجر و به بهانه تولد سپیده کاشانی، سراغ این بانوی
نویسنده رفتیم و با وی درباره شعرِ بانوان، پس از انقلاب و همچنین شعرهای سپیده
کاشانی -که با فاطمه راکعی دوستی و پیوندی دیرینه داشت- به گفتوگو نشستیم.
شعر انقلاب، شعری نیست که با انقلاب
متولد شود. این شعر از قبل از انقلاب وجود داشته و با انقلاب، شکوفا میشود. فکر
میکنید بانوان شاعر در بلوغ این جریان ادبی چه نقشی داشتهاند؟
همانطور که شما هم اشاره کردید، شعری
که دارای مفاهیم اسلامی و مضامین انقلابی بود، از قبل از انقلاب وجود داشت و
عناصرِ شعر انقلاب، در شعر بانوان شاعری مثل زندهیاد دکتر طاهره صفارزاده هم دیده
میشوند. معتقدم در شعر خانمهای شاعر معاصر ما، شعر خانم صفارزاده به عنوان شعری
شاخص، از قبل از انقلاب اسلامی وجود داشته است. البته خانم سپیده کاشانی هم
شعرهایی داشتهاند و قبل از انقلاب، مجموعهای را هم چاپ کرده بودند. خانم کاشانی
قبل از انقلاب، به اندازه مرحوم صفارزاده معروفیت شعری نداشتند و در واقع، بعد از
انقلاب بود که ایشان به عنوان شاعری شاخص در میان شاعران انقلاب اسلامی درخشیدند.
اما تعریفی که ما از شعر انقلاب اسلامی
داریم این است: «شعری که با مضامین اسلامی و انقلابی سروده شده است». شاعران زیادی
در این عرصه قلم زدهاند که عموما این شاعران، بعد از انقلاب درخشیدهاند. آنطور
که در ایام انقلاب در کشورمان شاهد بودهایم، بیشتر آنان، شاعران جوانتری بودهاند
که از متن مردم بیرون آمده بودند و با گرایشهای دینی و انقلابی، همراه مردم
-مردمی که به لحاظ روحی و عاطفی درگیر انقلاب بودهاند- شده بودند و به سرودن
اشعار انقلابی متاثر از تحولات اجتماعی میپرداختند. شاعران و هنرمندان در هر
اجتماعی طبیعتا درگیری روحی و عاطفی بیشتری نسبت به سایر طیفهای اجتماعی داشتهاند
و این درگیری در آثار نخبگان هنر و ادبیاتِ انقلاب اسلامی هم به وضوح به چشم میخورد.
شعر شاعران انقلاب اسلامی، از حماسههای
انقلابیای که مردم آفریدند، از شخصیت حضرت امام خمینی(ره) و از شهدای بزرگ
انقلاب اسلامی مایه گرفت و البته بعدتر، در دوران هشت ساله دفاع مقدس، با توجه به
سلحشوریها و حماسهآفرینیهای مردم کشورمان، بلوغی دوباره یافت.
شعر انقلاب، شعری است که گرایشهای
اخلاقی، معنوی و اسلامی در آن متجلی است. این شعر همچنان با انقلاب اسلامی پیش
آمده و به عنوان یک جریان قوی و بالنده پیش رفته است. بعد از پایان دوران جنگ هشت
ساله، همچنان نگاه جدیِ انسانی، معنوی و اخلاقی به مسائل مختلف در شعر شاعران
انقلاب جریان دارد و به هر حال، جایگاهها و پایگاههایی هم در بین مردم یافته.
شاعران انقلاب به تبیین ارزشهای معنوی، اخلاقی و اسلامی در شعرهایشان میپردازند؛
اما با ذکر این نکته که زاویه پرداختن به این مسائل در شعر انقلاب، تغییر یافته
است و شاعران انقلاب، به صورت «تبیینی» به این مسائل توجه میکنند. البته انتظار هم نمیرود
شاعران جوان، شعرهایی بگویند که در حال و هوای شعرهای انقلابیِ آن روزهایی باشد که
ما درگیر انقلاب بودیم، در متن انقلابِ اسلامی حضور داشتیم و بهطور کلی، به صورت
مستقیم از انقلاب تاثیر میگرفتیم.
یعنی فکر میکنید سیری تکاملی در شعر
انقلاب وجود دارد که هرچه بیشتر از انقلاب میگذرد، به بلوغ بیشتری میرسد و از
هیجاناتش کم میشود... درست است؟
من آن هیجانات را عین بلوغ انقلابی میدانم.
آن هیجانات و تاثیرگذاریهای واقعیِ انقلاب که روی شاعران آن دوران تاثیر گذاشتند،
حماسههای بسیار بزرگی بودند که ما در حد وسع و درک خودمان توانستیم آنها را روی
کاغذ آورده و ثبت کنیم. بنابراین، آن شورها و هیجانات بودند که باعث شدند اشعار
بزرگ انقلابی سروده شوند و شعرهای بزرگ انقلاب، از متن همین شورها و هیجانات
انقلابی بیرون آمدند. شاعرانی مثل قیصر امینپور، سید حسن حسینی، سلمان هراتی و...
از دلِ همین شورها و هیجانات بیرون آمدهاند.
جایگاه بانوان شاعر کجاست؟ اصلا بانوان
شاعری هم بودهاند که هماندازه شاعرانی که نام بردید در بلوغِ شعر انقلاب نقش
داشته باشند؟
فرقی نمیکند. ما به عنوان انسانهایی
که در انقلاب تنفس کردهایم و انقلاب را درک کردهایم -اعم از زن و مرد- به
اندازه درک و دریافت خودمان از انقلاب شعرهایی را سرودهایم. بله؛ در کنار شاعران
موفق و جریانسازِ مرد، بانوان شاعری هم داشتهایم مثل خانم طاهره صفارزاده، سپیده
کاشانی، صدیقه وسمقی، سیمیندخت وحیدی و... که شعرهای بسیار خوب و موفقی را تقدیم
انقلاب کردهاند. البته این افرادی که نام بردم، شاعرانی بودهاند که به دلیل
کیفیت و کمیت شعرهایی که با موضوعات انقلابی سرودهاند، شاعران انقلاب اسلامی به
حساب میآیند. اما بانوانِ شاعر بسیارِ دیگری هم داریم که از نظر کمّی، شعرهای
انقلابیشان استمرار چندانی نیافت. ضمن اینکه این شاعران هم شعرهای خوبی در زمینه
انقلاب داشتهاند.
ارزیابی شما به عنوان یک بانوی استخوانخردکرده
ادبیاتِ انقلاب درباره شعر خانم سپیده کاشانی چیست؟
خانم سپیده کاشانی یکی از عزیزترین و
ارزشمندترین دوستان شاعر من بود که به لحاظ احترامی که برای شعر و شخصیت ایشان
قائل بودم، تاثیر روحی عمیقی بر من گذاشتند و من هیچ وقت این تاثیرگذاری را فراموش
نخواهم کرد. مهربانیهای ایشان، بزرگمنشیهایشان و دلسوزیهایشان فراموش
ناشدنی است. ایشان به لحاظ فکری و عاطفی درگیر انقلاب بود و طبیعی است که
واکنشهای ایشان نسبت به مسائل انقلاب بسیار نافذ و همچنین شعرهایی که برای انقلاب
اسلامی گفتند، از جان و روحشان میجوشید. او بدون آنکه داعیه آن را داشته باشد که
خیلی حرفهای بخواهد در زمینه شعر کار کند، شعرهایی را در صفحات شعر ایران و
انقلاب از خود به جای گذاشت که اگر نگویم بینظیر، باید بگویم کمنظیر بوده است.
شعرهای خانم کاشانی، فوقالعاده تاثیرگذار و پر از عواطف عمیقِ انسانی بوده است.
میشود مثالی هم بزنید؟
بله. مثلا شعری مثل شعر «گردآفرین».
ایشان در شعر معروف گردآفرین سرودهاند: «گردآفرین! آفرین باد، بر صبر بارآور
تو/ رشک بهار استای زن، دامان گلپرور تو/ گلهای تو بهتریناند، واندر جهان بیقریناند/
آری بهار آفرینند، گردان نامآور تو/ شد مهد گلهای قرآن، دامان پاکت چو گلزار/ای
طایر گلشن راز، بر عرش ریزد پر تو» و الیآخر. شعرهای دیگری هم که از ایشان به
سرود تبدیل شدهاند، از شعرهای بسیار تاثیرگذار انقلاب اسلامیاند. همین چند شعر
به نظرم کافی است که ایشان را تبدیل به شاعری بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ انقلاب
اسلامی کند.
ارتباط ادبی شما با خانم کاشانی چطور
بوده است؟ آیا همنشینی و مجالست و موانست با ایشان باعث شد تا شما رنگ و تاثیری
از منش، عقاید یا زبان شعری ایشان در آثارتان بگیرید؟
ما هر کدام، حال و هوای شعری خودمان را
داریم و هیچ وقت دوستیها و معاشرتها باعث نمیشوند که سبک و سیاق شعری خودمان را
نداشته باشیم یا خیلی تحت تاثیر سبک شعری و زبان شعری دیگری قرار بگیریم...
ولی به هر حال، بخشی از این تاثیرپذیری
اجتنابناپذیر است...
تاثیر گرفتن از شعر دیگر شاعران، وقتی
است که شما با شعر و آثار شاعر دیگری، زندگی کنید، روی آثار آن شاعر مطالعات عمیق
و جدی داشته باشید و تمام فعالیتهای ادبیتان با توجه به آثار آن شاعر باشد. مثلا
من میتوانم بگویم در شعرهای اولیهام از شعرهای مولانا تاثیر گرفتهام. اما باید
تاکید کنم معمولا شاعران سعی میکنند اگر از نظر روحی یا هیجانات شاعرانه از کسی
متاثر میشوند، ناخودآگاه یا خودآگاه، این تاثیر را در شعرشان جلوه ندهند و اگر هم
این تاثیر در شعرهایشان تجلی یافت، میکوشند آن را به نحوی جدیتر و بهتر از شعر
قبلی به مخاطب خود عرضه کنند. بنابراین، اینطور نبوده است که من با خانم کاشانی
آنقدر همنشینی داشته باشم یا آنقدر در آثارش غور و تفحص کرده باشم که تاثیری از او
و اشعارش در شعرم گرفته باشم. در واقع، کوشیدهام از شعرهایی که از خانم سپیده
کاشانی خواندهام و آنها را دوست داشتهام، تاثیری نگیرم و استقلال ادبیام را حفظ
کنم. اینطور نیست که من از شعر دیگر بانوان عزیز شاعر و حتی مردان شاعر انقلاب
اسلامی تاثیری گرفته باشم.
افق شعر انقلاب را در حوزه شعر بانوان
چطور ارزیابی میکنید؟ ارزیابی شما از شعر بانوان جوان شاعر انقلاب چیست؟ به آینده
فعالیتهایشان امیدوار هستید؟
بله. شاعران بسیار خوبی داریم که اشعار
بسیار خوبی با حال و هوای انقلاب اسلامی میسرایند. یعنی شعرهایشان با مضامین اخلاقی،
اجتماعی، مردمی و انسانی، اسلامی و معنوی سروده میشوند. این شاعران، کم نیستند و
البته شعرهای دیگری در موضوعات دیگر هم میسرایند. همانطور که میدانید، ما در سالهای
نخست انقلاب، به صورت مستقیم با مسائل انقلابی درگیر بودهایم. یعنی بیشترین شعرهای
شاعران انقلاب اسلامی -اعم از مرد و زن- را مضامین انقلابی تشکیل میدادند. الان،
با گذشت زمان، هم مسائل انقلاب اسلامی و هم مسائل روز تغییر کردهاند. اما از نظر
من، هر شعری که در حال و هوای معنویات، اخلاقیات، انسانیت، اجتماع و... باشد، به
نوعی الهام گرفته از شعر انقلاب اسلامی است و در آن راستا حرکت میکند. در این
شکلِ تعریف، باید بگویم بانوانِ شاعر بسیار خوبی داریم. دکتر نرگس گنجی، خانم
فاطمه سالاروند، خانم راضیه بهرامی و بانوان شاعر بسیار دیگری که با آثارشان سر و
کار داشتهام و شعرهای بسیار خوبی سرودهاند و متاسفانه نام همه آنها را به خاطر
ندارم. شعر این شاعران جوان، در تعریف شعر انقلاب گنجانده میشود و آثارشان از
جریان اصلی شعر انقلاب ریشه گرفتهاند.
بهعنوان پرسش پایانی، فکر میکنید شعر
بانوان پس از انقلاب با چالشهای جدی هم مواجه بوده است؟
فکر میکنم جریان شعر انقلاب، سیر
طبیعیاش را طی میکند. الان دیگر بحث شعر زن و مرد نیست و مساله اصلی، شعر ایران
و شعر انقلاب است. نحلههای گوناگون شعری هم داریم البته. شعری که از همان حال و
هوای شعر انقلاب متاثر است و برایش، قالب مهم نیست و شاعر در هر قالبی، حس و عاطفه
و تجربه خود را میریزد و میخواهد این تاثیر را به دیگران منتقل کند. اما برای
بعضی از نحلهها، فرم و قالب حرف اول را میزند. نحلههایی هستند که فراتر از
مضمون و فرم و محتوا حرکتهایی میکنند. هریک از نحلههای گوناگون، فعالیتهای
خودشان را میکنند و شاعران بسیاری هم در این حوزه تلاش خود را میکنند و آثاری
خلق میکنند. از اینرو معتقدم دستهبندی جنسیتی خیلی معنا ندارد.
منبع: کتاب هفته- تاریخ: بیست و ششم بهمن ماه نود و دو