فاطمه راكعي از شعر بانوان پس از انقلاب اسلامي مي‌گويد

فاطمه راكعي از شعر بانوان پس از انقلاب اسلامي مي‌گويد

 

فاطمه راکعی را بسیاری از شعردوستان و مخاطبان شعر می‌شناسند. او از جمله زنان شاعری است که در فعالیت‌های اجرایی هم مشارکت داشته است. حضور او بر کرسی مجلس ششم شورای اسلامی، ریاست گروه ادبیات انگلیسی دانشگاه الزهرا، مدیر عامل انجمن شاعران ایران و... بخشی از فعالیت‌های اجرایی این بانوی شاعر است. صبغه شاعری او، به سال‌های آغازین انقلاب اسلامی بازمی‌گردد؛ هرچند وی از سال‌های قبل از انقلاب نیز دستی بر آتش شعر داشته است اما با آغاز انقلاب اسلامی، شعرهای فاطمه راکعی هم جوانه می‌زنند و مجال معرفی به جامعه ادبیات ایران را می‌یابند. در ایام دهه فجر و به بهانه تولد سپیده کاشانی، سراغ این بانوی نویسنده رفتیم و با وی درباره شعرِ‌ بانوان، پس از انقلاب و همچنین شعرهای سپیده کاشانی -‌که با فاطمه راکعی دوستی و پیوندی دیرینه داشت- به گفت‌وگو نشستیم.
شعر انقلاب، شعری نیست که با انقلاب متولد شود. این شعر از قبل از انقلاب وجود داشته و با انقلاب، شکوفا می‌شود. فکر می‌کنید بانوان شاعر در بلوغ این جریان ادبی چه نقشی داشته‌اند؟
همان‌طور که شما هم اشاره کردید، شعری که دارای مفاهیم اسلامی و مضامین انقلابی بود، از قبل از انقلاب وجود داشت و عناصرِ شعر انقلاب، در شعر بانوان شاعری مثل زنده‌یاد دکتر طاهره صفارزاده هم دیده می‌شوند. معتقدم در شعر خانم‌های شاعر معاصر ما، شعر خانم صفارزاده به عنوان شعری شاخص، از قبل از انقلاب اسلامی وجود داشته است. البته خانم سپیده کاشانی هم شعرهایی داشته‌اند و قبل از انقلاب، مجموعه‌ای را هم چاپ کرده بودند. خانم کاشانی قبل از انقلاب، به اندازه مرحوم صفارزاده معروفیت شعری نداشتند و در واقع، بعد از انقلاب بود که ایشان به عنوان شاعری شاخص در میان شاعران انقلاب اسلامی درخشیدند.
اما تعریفی که ما از شعر انقلاب اسلامی داریم این است: «شعری که با مضامین اسلامی و انقلابی سروده شده است». شاعران زیادی در این عرصه قلم زده‌اند که عموما این شاعران، بعد از انقلاب درخشیده‌اند. آن‌طور که در ایام انقلاب در کشورمان شاهد بوده‌ایم، بیشتر آنان، شاعران جوان‌تری بوده‌اند که از متن مردم بیرون آمده بودند و با گرایش‌های دینی و انقلابی، همراه مردم -مردمی که به لحاظ روحی و عاطفی درگیر انقلاب بوده‌اند- شده بودند و به سرودن اشعار انقلابی متاثر از تحولات اجتماعی می‌پرداختند. شاعران و هنرمندان در هر اجتماعی طبیعتا درگیری روحی و عاطفی بیشتری نسبت به سایر طیف‌های اجتماعی داشته‌اند و این درگیری در آثار نخبگان هنر و ادبیاتِ انقلاب اسلامی هم به وضوح به چشم می‌خورد.
شعر شاعران انقلاب اسلامی، از حماسه‌های انقلابی‌ای که مردم آفریدند، ‌ از شخصیت حضرت امام خمینی(ره) و از شهدای بزرگ انقلاب اسلامی مایه گرفت و البته بعد‌تر، در دوران هشت ساله دفاع مقدس، با توجه به سلحشوری‌ها و حماسه‌آفرینی‌های مردم کشورمان، بلوغی دوباره یافت.
شعر انقلاب، شعری است که گرایش‌های اخلاقی، معنوی و اسلامی در آن متجلی است. این شعر همچنان با انقلاب اسلامی پیش آمده و به عنوان یک جریان قوی و بالنده پیش رفته است. بعد از پایان دوران جنگ هشت ساله، همچنان نگاه جدیِ انسانی، معنوی و اخلاقی به مسائل مختلف در شعر شاعران انقلاب جریان دارد و به هر حال، جایگاه‌ها و پایگاه‌هایی هم در بین مردم یافته. شاعران انقلاب به تبیین ارزش‌های معنوی، ‌ اخلاقی و اسلامی در شعر‌هایشان می‌پردازند؛ اما با ذکر این نکته که زاویه‌ پرداختن به این مسائل در شعر انقلاب، تغییر یافته است و شاعران انقلاب، به صورت «تبیینی» به این مسائل توجه می‌کنند. البته انتظار هم نمی‌رود شاعران جوان، شعرهایی بگویند که در حال و هوای شعرهای انقلابیِ آن روزهایی باشد که ما درگیر انقلاب بودیم، در متن انقلابِ اسلامی حضور داشتیم و به‌طور کلی، به صورت مستقیم از انقلاب تاثیر می‌گرفتیم.
یعنی فکر می‌کنید سیری تکاملی در شعر انقلاب وجود دارد که هرچه بیشتر از انقلاب می‌گذرد، به بلوغ بیشتری می‌رسد و از هیجاناتش کم می‌شود... درست است؟
من آن هیجانات را عین بلوغ انقلابی می‌دانم. آن هیجانات و تاثیرگذاری‌های واقعیِ انقلاب که روی شاعران آن دوران تاثیر گذاشتند، حماسه‌های بسیار بزرگی بودند که ما در حد وسع و درک خودمان توانستیم آنها را روی کاغذ آورده و ثبت کنیم. بنابراین، آن شور‌ها و هیجانات بودند که باعث شدند اشعار بزرگ انقلابی سروده شوند و شعرهای بزرگ انقلاب، از متن همین شور‌ها و هیجانات انقلابی بیرون آمدند. شاعرانی مثل قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی، سلمان هراتی و... از دلِ همین شور‌ها و هیجانات بیرون آمده‌اند.
جایگاه بانوان شاعر کجاست؟ اصلا بانوان شاعری هم بوده‌اند که هم‌اندازه شاعرانی که نام بردید در بلوغِ شعر انقلاب نقش داشته‌ باشند؟
فرقی نمی‌کند. ما به عنوان انسان‌هایی که در انقلاب تنفس کرده‌ایم و انقلاب را درک کرده‌ایم -‌اعم از زن و مرد-‌ به اندازه درک و دریافت خودمان از انقلاب شعرهایی را سروده‌ایم. بله؛ در کنار شاعران موفق و جریان‌سازِ مرد، بانوان شاعری هم داشته‌ایم مثل خانم طاهره صفارزاده، سپیده کاشانی، صدیقه وسمقی، سیمیندخت وحیدی و... که شعرهای بسیار خوب و موفقی را تقدیم انقلاب کرده‌اند. البته این افرادی که نام بردم، شاعرانی بوده‌اند که به دلیل کیفیت و کمیت شعرهایی که با موضوعات انقلابی سروده‌اند، شاعران انقلاب اسلامی به حساب می‌آیند. اما بانوانِ شاعر بسیارِ دیگری هم داریم که از نظر کمّی‌، شعرهای انقلابیشان استمرار چندانی نیافت. ضمن اینکه این شاعران هم شعرهای خوبی در زمینه انقلاب داشته‌اند.
ارزیابی شما به عنوان یک بانوی استخوان‌خردکرده ادبیاتِ انقلاب درباره شعر خانم سپیده کاشانی چیست؟
خانم سپیده کاشانی یکی از عزیز‌ترین و ارزشمند‌ترین دوستان شاعر من بود که به لحاظ احترامی که برای شعر و شخصیت ایشان قائل بودم، تاثیر روحی عمیقی بر من گذاشتند و من هیچ وقت این تاثیرگذاری را فراموش نخواهم کرد. مهربانی‌های ایشان، بزرگ‌منشی‌هایشان و دلسوزی‌هایشان فراموش ناشدنی است. ایشان به لحاظ فکری و عاطفی درگیر انقلاب بود و طبیعی است که واکنش‌های ایشان نسبت به مسائل انقلاب بسیار نافذ و همچنین شعرهایی که برای انقلاب اسلامی گفتند، از جان و روحشان می‌جوشید. او بدون آنکه داعیه آن را داشته باشد که خیلی حرفه‌ای بخواهد در زمینه شعر کار کند، شعرهایی را در صفحات شعر ایران و انقلاب از خود به جای گذاشت که اگر نگویم بی‌نظیر، باید بگویم کم‌نظیر بوده است. شعرهای خانم کاشانی، فوق‌العاده تاثیرگذار و پر از عواطف عمیقِ انسانی بوده است.
می‌شود مثالی هم بزنید؟
بله. مثلا شعری مثل شعر «گردآفرین». ایشان در شعر معروف گردآفرین سروده‌اند: «گردآفرین! آفرین باد، ‌ بر صبر بارآور تو/ رشک بهار است‌ای زن، دامان گل‌پرور تو/ گل‌های تو بهترین‌اند، واندر جهان بی‌قرین‌اند/ آری بهار آفرینند، گردان نام‌آور تو/ شد مهد گل‌های قرآن، دامان پاکت چو گلزار/‌ای طایر گلشن راز، بر عرش ریزد پر تو» و الی‌آخر. شعرهای دیگری هم که از ایشان به سرود تبدیل شده‌اند، از شعرهای بسیار تاثیرگذار انقلاب اسلامی‌اند. همین چند شعر به نظرم کافی است که ایشان را تبدیل به شاعری بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ انقلاب اسلامی کند.
ارتباط ادبی شما با خانم کاشانی چطور بوده است؟ ‌ آیا همنشینی و مجالست و موانست با ایشان باعث شد تا شما رنگ و تاثیری از منش، عقاید یا زبان شعری ایشان در آثارتان بگیرید؟
ما هر کدام، حال و هوای شعری خودمان را داریم و هیچ وقت دوستی‌ها و معاشرت‌ها باعث نمی‌شوند که سبک و سیاق شعری خودمان را نداشته باشیم یا خیلی تحت تاثیر سبک شعری و زبان شعری دیگری قرار بگیریم...
ولی به هر حال، بخشی از این تاثیرپذیری اجتناب‌ناپذیر است...
تاثیر گرفتن از شعر دیگر شاعران، وقتی است که شما با شعر و آثار شاعر دیگری، زندگی کنید، روی آثار آن شاعر مطالعات عمیق و جدی داشته باشید و تمام فعالیت‌های ادبیتان با توجه به آثار آن شاعر باشد. مثلا من می‌توانم بگویم در شعرهای اولیه‌ام از شعرهای مولانا تاثیر گرفته‌ام. اما باید تاکید کنم معمولا شاعران سعی می‌کنند اگر از نظر روحی یا هیجانات شاعرانه از کسی متاثر می‌شوند، ناخودآگاه یا خودآگاه، این تاثیر را در شعرشان جلوه ندهند و اگر هم این تاثیر در شعر‌هایشان تجلی یافت، می‌کوشند آن را به نحوی جدی‌تر و بهتر از شعر قبلی به مخاطب خود عرضه کنند. بنابراین، اینطور نبوده است که من با خانم کاشانی آنقدر همنشینی داشته باشم یا آنقدر در آثارش غور و تفحص کرده باشم که تاثیری از او و اشعارش در شعرم گرفته باشم. در واقع، کوشیده‌ام از شعرهایی که از خانم سپیده کاشانی خوانده‌ام و آنها را دوست داشته‌ام، تاثیری نگیرم و استقلال ادبی‌ام را حفظ کنم. اینطور نیست که من از شعر دیگر بانوان عزیز شاعر و حتی مردان شاعر انقلاب اسلامی تاثیری گرفته باشم.
افق شعر انقلاب را در حوزه شعر بانوان چطور ارزیابی می‌کنید؟ ارزیابی شما از شعر بانوان جوان شاعر انقلاب چیست؟ به آینده فعالیت‌هایشان امیدوار هستید؟
بله. شاعران بسیار خوبی داریم که اشعار بسیار خوبی با حال و هوای انقلاب اسلامی می‌سرایند. یعنی شعر‌هایشان با مضامین اخلاقی، اجتماعی، مردمی و انسانی، اسلامی و معنوی سروده می‌شوند. این شاعران، کم نیستند و البته شعرهای دیگری در موضوعات دیگر هم می‌سرایند. همانطور که می‌دانید، ما در سال‌های نخست انقلاب، به صورت مستقیم با مسائل انقلابی درگیر بوده‌ایم. یعنی بیشترین شعرهای شاعران انقلاب اسلامی -اعم از مرد و زن- را مضامین انقلابی تشکیل می‌دادند. الان، با گذشت زمان، هم مسائل انقلاب اسلامی و هم مسائل روز تغییر کرده‌اند. اما از نظر من، هر شعری که در حال و هوای معنویات، اخلاقیات، انسانیت، اجتماع و... باشد، به نوعی الهام گرفته از شعر انقلاب اسلامی است و در آن راستا حرکت می‌کند. در این شکلِ تعریف‌، باید بگویم بانوانِ شاعر بسیار خوبی داریم. دکتر نرگس گنجی، خانم فاطمه سالاروند، خانم راضیه بهرامی و بانوان شاعر بسیار دیگری که با آثارشان سر و کار داشته‌ام و شعرهای بسیار خوبی سروده‌اند و متاسفانه نام همه آنها را به خاطر ندارم. شعر این شاعران جوان، در تعریف شعر انقلاب گنجانده می‌شود و آثارشان از جریان اصلی شعر انقلاب ریشه گرفته‌اند.
به‌عنوان پرسش پایانی، فکر می‌کنید شعر بانوان پس از انقلاب با چالش‌های جدی هم مواجه بوده است؟
فکر می‌کنم جریان شعر انقلاب‌، ‌ سیر طبیعی‌اش را طی می‌کند. الان دیگر بحث شعر زن و مرد نیست و مساله اصلی، شعر ایران و شعر انقلاب است. نحله‌های گوناگون شعری هم داریم البته. شعری که از‌‌ همان حال و هوای شعر انقلاب متاثر است و برایش، قالب مهم نیست و شاعر در هر قالبی، حس و عاطفه و تجربه خود را می‌ریزد و می‌خواهد این تاثیر را به دیگران منتقل کند. اما برای بعضی‌ از نحله‌ها، فرم و قالب حرف اول را می‌زند. نحله‌هایی هستند که فرا‌تر از مضمون و فرم و محتوا حرکت‌هایی می‌کنند. هر‌یک از نحله‌های گوناگون، فعالیت‌های خودشان را می‌کنند و شاعران بسیاری هم در این حوزه تلاش خود را می‌کنند و آثاری خلق می‌کنند. از این‌رو معتقدم دسته‌بندی جنسیتی خیلی معنا ندارد.

 منبع: کتاب هفته- تاریخ: بیست و ششم بهمن ماه نود و دو

گفت و گو با فاطمه راکعی درباره صلح و محیط زیست








گفت و گو با فاطمه راکعی درباره صلح و محیط زیست
شاعران، پرچمداران صلح جهانی‌اند




 

 

وقتی به محیط اطرافمان نگاه می‌کنیم و بی‌تفاوتی شهروندان را نسبت به  محیط‌‌زیست  می‌بینیم شاید به فکرمان هم نرسد که در گذشته پیوند عمیقی بین مردم و طبیعت برقرار بود. کافی است به ادبیات که گنجینه‌ای از گذشته‌مان است رجوع کنیم تا این پیوند و صلح بین مردم و محیط‌‌زیست‌شان را ببینیم. صحبت‌های فاطمه راکعی نیز از همین طبیعت‌دوستی در ادبیات و ذهنیت شاعران شروع می‌شود که جدا از ذهنیت مردم زمانه‌شان نبوده است. و این تنها بهانه‌ای است که دوباره به محیط زندگی‌مان و صلح با آن بیندیشیم.

از قدیم در ادبیات با توصیف‌ها و تصویرهایی از طبیعت مواجه بوده‌ایم. انگار که شاعران رابطه ویژه‌ای با محیط‌‌زیست  داشته‌اند و آن را الهام‌بخش خود می‌دانسته‌اند. به نظر شما به‌عنوان یک شاعر چرا چنین رابطه‌ای بین شعر و طبیعت‌دوستی شکل گرفته است؟
من به‌عنوان یک شاعر همیشه دوست داشتم و خواهم داشت که از صلح و محیط‌زیست صحبت کنم و به آن اهمیت بدهم. من به‌عنوان کسی که حساسیت فراوانی به  محیط‌‌زیست اطرافش دارد می‌گویم از بچگی تا همین امروز من هم با محیط اطرافم خوشحال شدم، ناراحت شدم و با طبیعتی که در اطراف من وجود دارد زندگی کردم و با آن اوقاتی خوشحالی کردم و در بعضی از روزها هم با آن غمگین شدم و ناراحت بودم که این امر از انس عمیق من به  محیط‌‌زیستم است. شاید جالب باشد من با طبیعت اطرافم دلتنگ می‌شوم، خسته می‌شوم و گاهی هم شاداب و سر حال پذیرفتمش و درزندگی من نقش پررنگی بازی می‌کند و از آن تاثیر می‌پذیرم. عناصر مختلف طبیعت در مجموع التیام‌بخش زندگی من است. اصولا شاعرها و هنرمندان با طبیعت اطرافشان پیوند دارند و این حس وابستگی به طبیعت هم بازگو‌کننده همین موضوع است. همه از او هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم.  همه از  خاک آمدیم و به خاک هم خواهیم رفت. پس پیوند انسان‌ها به محیط زندگی اطرافشان به‌صورت مستقیم غیرقابل انکار است.    می‌توان درباره این مساله شعری از سعدی را مثال زد که چه خوش گفت: برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقی دفتری است معرفت کردگار. یا بهتر است از سهراب نیز مثالی داشته باشیم که می‌گوید سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد. یا شاعران دیگری مانند شاملو همه به توجه به محیط اطراف ضرورت خاصی می‌دیدند. خود من هم در این رابطه شعری با عنوان پونه سرودم. تمام شاعران یک میراث مشترک دارند و آن مهرورزی به طبیعت است. شاعران به‌عنوان میراث‌داران مهربانی و عطوفت هستند و پرچم‌داران صلح جهانی هستند.
توجه شاعران و ادبیات به طبیعت و صلح جهانی چه تاثیری می‌تواند بر روحیه مردم داشته باشد؟
در کشور ما میراث‌داران شعر و ادبیات بسیارند تاریخ و ادبیات ما در جهان شناخته شده و درخشان است. حافظ‌ها و سعدی‌ها، اخوان‌ها و فروغ‌ها و تا شعرای امروز ما همه این ضرورت‌ها و با طبیعت زیستن را پذیرفته بودند و در شعرهایشان پیوند صلح و دوستی با طبیعت را به خوبی نشان دادند و این راه ادامه دارد.  تمام این توضیحات از لطافت و پیوند صلح و  محیط‌‌زیست  است زیرا  محیط‌‌زیست  سالم و زیبا ناخودآگاه اشاعه دوستی و صلح و مهربانی است. با کمی توجه تمام این کلمات زیبا در طبیعت اطرافمان نیز  قابل توصیف است.  اما قابل ذکر است که کشور ما به خاطر تاریخ عظیم و ادبیات پویا باعث لطافت و مهربانی بزرگی بین مردم خود است. از این رو مردمان ما روح لطیفی دارند و پیوند آنان با طبیعت بسیار گسترده است.  می‌خواهم این مساله را ارتباط بدهم به این مساله که مردم  محیط‌‌زیست  را دوست دارند و در مواقع خاص و مشکلات عظیم آخرین ایستگاه و پناهگاه برای آنها طبیعت است و از زیبایی‌هایش استفاده و سرمایه‌گذاری روحی می‌کنند. همین امروز حس بودن این نعمت باعث می‌شود که پاسدار محیط‌‌زیست  خود باشیم و آن را ارج نهیم.


اما امروزه پیوند مردم با محیط‌‌زیست  و به‌دنبال آن صلح جهانی کمتر شده است. چطور می‌توانیم برای احیاکردن این پیوند که ریشه در گذشته ما دارد تلاش کنیم؟
عموم انسان‌ها عاشقانه دوست دارند با طبیعت انس بگیرند و با این موهبت الهی پیوند بخورند اما در محیط زندگی کنونی ما و پیرامون ما حرف اول را  سیمان و آهن می‌زند. متاسفم که  چنین روزی بر سر  شهرهای ما آمده است.  تخریب  روز به روز بیشتر و فضای طبیعی روز به روز کمتر می‌شود. ما در قبال این اتفاقات مسئول هستیم اما در این زمان زور و فکرمان بر این افراد غالب نیست و آنها فقط و فقط به فکر پیش بردن پروژه‌های خود هستند و نیازی نمی‌بینند که فضای طبیعی باقی بگذارند تا افراد لذت ببرند. در این زمان پول و پول و پول فقط مهم است. تنها کاری که می‌شود کرد آموزش و تربیت و فرهنگ‌سازی ایده‌آل برای فرزندانمان و نسل آینده است تا آنها  این مسائل  را مهم تلقی کنند و به اصطلاح به ساخت و سازها نه بگویند. برای غالب‌کردن فرهنگمان و برای پیش‌بردن اهداف انسانی‌مان نیاز است که مانند کوه بایستیم و از داده‌های خدا در مقابل غارت بنده‌های خدا محافظت کنیم. آن زمان است که دیگر غزالی مورد اصابت گلوله قرار نمی‌گیرد، دیگر یوزپلنگ‌های ایرانی از بین نمی‌روند و نسل آنها به خطر نمی‌افتد و باز هم یوزهای ایران باصلابت و قدرت در کوه‌های ایران دیده می‌شوند. قطعا  انسان‌هایی که داده‌های خدا را در نظر نمی‌گیرند و به حریم آنها تعرض می‌کنند از فطرت انسانی به دور هستند. ما باید به تمام موجودات خدا احترام بگذاریم و از هم‌زیستی با آنها لذت ببریم و در تکامل آنها شریک باشیم.
سیاست‌های سازمان‌های دولتی در ایجاد فضای مناسب زیستی و جلوگیری از آلودگی هوا به چه میزان می‌تواند تاثیرگذار باشد؟
من معتقدم ارتباط باید بسیار نزدیک و پرقدرت باشد. وظیفه سازمان محیط‌‌زیست و سازمان‌های مسئول این است که  به مردم آموزش دهند و آنها را برای فراهم‌کردن زندگی مناسب در  محیط‌‌زیست سالم درگیر و رفتارهای آنها را در سطح جامعه اصلاح کنند. من نگران تهران و جنوب کشور هستم.  آلودگی هوا در تهران و شهرهایی که در معرض غبارهای سمی و آلوده هستند خطرناک و غیرقابل جبران است. این آلاینده‌ها دلتنگی، افسردگی و تشنج‌های عصبی ایجاد می‌کند و باعث بروز خشونت در جامعه می‌شود. ما ۸‌سال شاهد ترویج خشونت در جامعه بودیم و نتیجه آن این بلایی است که در بخش‌های مختلف نظاره کردیم که یکی از مهم‌ترین آنها مساله  محیط‌‌زیست  بوده است. از ارومیه تا زاینده‌رود.  اینها بازگو‌کننده خیلی مسائل است و ما تازه  در این زمان متوجه این تعرضات شدیم.
راه پیشنهادی شما برای کمک به  محیط‌‌زیست  چیست؟
از عشق و فداکاری دکتر ابتکار نباید به راحتی گذشت. خانم ملاح و جمعیت زنان نواندیش که من و هم‌فکرانمان در طرح محیط‌زیستی سالم کوشا هستیم اقداماتی را انجام داده‌ایم اما طرح پیشنهادی ما فراهم کردن  جزوه‌هایی در سراسر کشور بوده است که رفتارهای سالم را در قبال  محیط‌‌زیست اشاعه می‌دهد وجود داشته باشد که محیط‌‌زیست سالم مطلوب برای زنان و بچه‌ها باشد در راستای این امر و تحقق فضای سالم در نظر گرفتن جوایز ویژه و ایجاد جشنواره‌هایی مانند صلح و  محیط‌‌زیست و توسعه فرهنگ رفتار درست در قبال  محیط‌‌زیست  الزامی است.


 منبع: روزنامه شهروند- تاریخ: بیست و ششم بهمن ماه نود و دو

فاطمه راکعی:   بدبینی را به خوش‌بینی تبدیل می‌کنیم

فاطمه راکعی:   بدبینی را به خوش‌بینی تبدیل می‌کنیم

 فاطمه راکعی

فاطمه راکعی در مقابل پاره‌ای از دل‌نگرانی‌های گروهی از اهالی ادبیات درباره این دوره از جشنواره شعر گفت که نظر غالب اعضای شورای سیاستگذاری، ارتقای جشنواره و تفاوت واضح آن با سال‌های قبل است و تلاش می کنیم بدبینی ها به خوش‌بینی تبدیل شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، راکعی در پاسخ به واکنش برخی از چهره‌های ادبی نسبت به حضور بعضی چهره‌ها از سال‌های گذشته در ترکیب شورای سیاستگذاری جشنواره شعر فجر و ‌به وجود آمدن دوباره فضایی یاس‌آلود در این رویداد گفت: اگر در جشنواره‌های قبل مسوولان درباره داوری‌ها دخالت می‌کردند، در جشنواره امسال به بروز چنین دخالت‌های اجازه داده نخواهد شد. همچنین در گروه داوری داورانی از سلیقه‌های مختلف حضور دارند.

وی اضافه کرد: ضمن احترام و بهره گرفتن از شعرهایی که با موضوع آرمان‌ها و اهداف انقلاب و آیییی سروده شده، در صددیم به حضور همه شاعران مستقل و شعرهایی که با مضامین دیگر نوشته می‌شود، نیز مجال داده شود.

این شاعر توضیح داد: قصد ما این است که به نحله‌های مختلف شعری پرداخته شود. سال‌ها از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی می‌گذرد و شاعران این عرصه نیز به خوبی در کنگره‌ها، همایش‌ها و سمینارهای مختلف شناخته شده‌اند و از آن‌ها تجلیل کرده‌اند. انگیزه ما این است  که در جشنواره شعر امسال همه قشرهای شعر را به این رویداد نزدیک کنیم
 
راکعی یادآور شد: ما به این نتیجه رسیدیم که شاعران دیگر هم در جشنواره شعر حضور داشته باشند و در کنار شعرهای انقلابی خواستیم تا حوزه بررسی‌ها را وسیع‌تر کنیم و از شاعرانی که نسبت به شاعران انقلاب کمتر شناخته شده‌اند، به مناسبت پیروزی انقلاب قدردانی کنیم. به گمانم این کار مشکلی با آرمان‌هایی که دنبال می‌کنیم ندارد و صرفاً سطح جشنواره وسیع‌تر شده است. باید به این رویکرد با دید مثبت نگریست.

نویسنده کتاب «آوا و معنا در شعر نیما» در این‌باره که «آیا با وجود طیف‌های مختلف فکری در شورای سیاستگذاری، امید آن می‌رود که اعضای شورا به نوعی تعامل دست یابند؟» پاسخ داد: غیر از یک عضو این شورا که همیشه به موضوعات یک بعدی نگاه کرده و حتی نسبت به قیصر امین‌پور، سهیل محمودی و ساعد باقری هم رحمی نشان نداده، همه اعضای شورای سیاستگذاری از دیدگاه‌های اصولی جشنواره امسال استقبال کرده‌اند.

راکعی افزود: دیدگاه‌های ما با سیاست دولت تدبیر و امید همخوانی دارد. هنر مدیریت به ویژه مدیریت فرهنگی این است که ما کسانی را که از ما و نوع تفکر ما دورترند جذب کنیم. نمی‌خواهم بگویم دشمن را به دوست تبدیل کنیم. در همه مدیریت‌ها هنر این است که سعی داشته باشیم افراد بیشتری را به دوستان صمیمی‌تر بدل سازیم. این کار هم به نفع کشور است و هم به نفع آرمان‌هایی که از آن‌ها دفاع می‌کنیم.

وی در پایان اضافه کرد: زمان آن رسیده که دیگر این قدر از خودی و غیر خودی حرف نزنیم و چنین نباشد که نسبت به خودی‌ها هم رحمی نشان ندهیم. اگر چنین کنیم کسی در عرصه فرهنگی کشور باقی نخواهد ماند. کسانی که طی سال‌های قبل در عرصه سیاسی بر طبل تفرقه کوبیده‌اند، نتیجه‌ای نگرفته‌اند.

فاطمه راکعی متولد زنجان، نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. این شاعر فارغ‌التحصیل مقطع دکترای زبانشناسی است.

از میان آثار وی می توان به «آوا و معنا در شعر نیما»، «منطق در زبانشناسی»، «درباره شعر»، «مادرانه‌ها»، «آواز گل سنگ» و «سفر سوختن» اشاره کرد.

 

منبع: خبرگزاري ايبنا- تاريخ: سيزدهم بهمن ماه نود و دو

تضمين كننده آرمان هاي هنري

تضمين كننده آرمان هاي هنري

نويسنده: فاطمه راكعي*

بيانات آقاي دکتر روحاني در جمع هنرمندان، بي کم وکاست، خواسته ديرينه هنرمندان و نويسندگان و شاعران کشور بود و ايشان به همه زمينه هايي که جزو مطالبات آنان بوده، پاسخ مثبت داده اند. اين طليعه نيکويي است براي اينکه همه مطمئن شويم که عزم دولت در رفع نگراني هاي هنري و فرهنگي جدي است.آنچه اهميت بسيار دارد تاکيد بر اين نکته است که نه تنها در چارچوب قانون اساسي، برخوردها و محدودسازي هايي که مخصوصا در هفت، هشت سال اخير با آن مواجه بوديم، جايز نيست بلکه در موارد زيادي، قوانين تشويق کننده و تاييدکننده هنر و قلم در بندهاي مختلف قانون موجود است. اما آنچه پيش مي آيد و در عمل با آن مواجهيم واقعيت هاي جامعه است. واقعيت حضور افرادي که در بسياري از موارد، فراقانوني عمل مي کنند و به قوانين وقعي نمي گذارند و نهايتا برخي برخوردهاي سليقه اي با هنر و هنرمند صورت مي گيرد. بايد حقوقدان هاي مجربي که در حوزه پاسداري از ادبيات و هنر کار کرده اند و بر اين حوزه اشراف دارند و خود هنرمند هستند يا با هنر آشنا هستند، در معاونت حقوقي وزارت ارشاد حضور مستمر و فعال داشته باشند. همين طور کساني که درباره مسايل مربوط به مطبوعات و نشر و کتاب تجربه دارند و خوش فکرند، بايد در اين بخش، بيش از پيش فعال شوند تا بروز رفتار قانوني نهادينه شود و دايما رفتارهاي غيرقانوني رصد شود. اينگونه به مرور رفتارهاي بازدارنده و متعصبانه کمرنگ تر از قبل مي شوند. اگر اين مهم، عملي شود، درواقع همه گفته ها و اظهارات رييس جمهور محترم که جزو آمال و خواسته هاي ديرين هنرمندان نبود، جامه عمل به خود مي پوشد. تعريف دکتر روحاني از هنر در اين مراسم، بسيار قابل تامل بود. اينکه ايشان گفتند هنر عين خوبي است و خوبي هنر است و هر چيز بي عيبي هنر است، مردمي بودن هنر است، بي شک نشان از فرهيختگي و اشرافشان بر ساحت هنر و ادبيات دارد. هنرمندان بايد بتوانند آزادانه آثار خودشان را توليد و ارايه کنند و دولت بايد به خود آنان اعتماد کند. چون بر اساس گفته هاي خود ايشان، هيچ هنرمند بزرگ و اصيلي نيست که دردهاي بشري نداشته باشد. غافل از درد چرا بودن و چگونه بودن باشد و آرمان هاي عدالت خواهانه دغدغه اش نباشد. شاعران و هنرمندان ميراث مشترک جهاني دارند. ميراث آنها مهرباني، عشق به انسان و گياه و هر جاندار و حتي هر بي جاني است. با محبت به پديده ها نگريستن و به قول استاد سخن «سعدي»: «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»، اگر چنين شود، به قول دکتر روحاني توليدات هنري ما به سطحي از رشد و ارتقا خواهد رسيد که در بازارهاي جهاني قابل ارايه باشد. ما بايد همگي نقش ديرينه حافظ گونه مان را که ضمن اعتقاد به آرمان هاي معنوي اسلامي و ايراني، سرفرودنياوردن به ريا و ظلم است، حفظ کنيم.
  

*شاعر و استاد دانشگاه 

  منبع: روزنامه شرق-

تجلي وعده‌هاي فرهنگي

تجلي وعده‌هاي فرهنگي

دکتر فاطمه راکعی در گفت و گو با اعتماد


از بدو روي كار آمدن وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي شاهد بوديم كه ايشان به انجام وعده‌هايي كه رييس‌جمهور محترم در زمان تبليغات انتخاباتي در زمينه فرهنگي تاكيد داشتند كاملا وفاداري خود را نشان دادند و عزم و همت قوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را در تحقق اين وعده‌ها نيز آشكار ساختند. آنچه مسلم است در كشور ما متاسفانه از سال‌هاي اول پيروزي انقلاب اسلامي تا امروز جريان‌هاي مختلف فكري و بعضي نگاه‌هاي سليقه‌يي در زمينه فرهنگ و هنر وجود داشته است، خصوصا در چند سال اخير و در دولت‌هاي نهم و دهم بيشتر به نظر مي‌رسيد كه اين ديدگاه‌ها افراطي باشد؛ ديدگاه‌هايي كه خود را در حوزه فرهنگي به صورت پررنگ‌تري نشان مي‌داد. آنچه از صحبت‌هاي رييس‌جمهور و اقدامات وزير ارشاد مشخص بود اين است كه اينها بر آن هستند تا در حوزه فرهنگ و هنر از ديدگاه‌هاي افراطي پشتيباني نكنند. بلكه ديدگاه آنها ديدگاهي معتدل مبتني بر ظرفيت‌هاي قانون اساسي و ساير قوانين موجود در اين زمينه است كه بايد تحقق پيدا كند.
قانون اساسي ما ظرفيت‌هاي بالايي در حوزه فرهنگي دارد كه يا از آنها استفاده نشده و يا بد به كار برده شده است كه به نظر مي‌رسد اين نحوه برخورد اكنون در صدر قرار دارد. برخي از مشكلاتي كه در سال‌هاي اخير در حوزه چاپ و نشر شاهد بوديم، صدور مجوز مميزي‌ها، بروز برخي مسائل حقوقي، عدم رسيدگي به مشكلات حوزه نشر و عدم رعايت عدالت در مساعدت‌ها به نهادهاي مردمي از طرف وزارت ارشاد بود. مسائل متعددي مانند مشكلات ناشران، اصحاب قلم و فرهنگ و هنر به مسوولان دولت جديد انتقال يافته كه عزم جدي براي حل آن را مي طلبد. مشي هاي افراطي هم كه متاسفانه در سال‌هاي اخير فعاليت پررنگي داشتند و الان هم در مجلس بعضا حضور دارند، اين مسائل را برنمي‌تابند.كارت زردي هم كه اخيرا وزير ارشاد از مجلس دريافت كرد در واقع نشان دهنده اين نوع نگاه هاست. اينكه فرهنگ و هنر يك كشور بزرگ داراي تمدن عظيم اسلامي - ايراني را در يك حوزه و در يك نوع فكر و سليقه محدود كنيم و به مابقي براي فعاليت‌هاي فرهنگي و استفاده از قلم‌شان ميدان ندهيم، رويه نادرست و نتيجه مقابله و ايستادگي در مقابل دولت جديد است كه در دادن كارت زرد به وزير اين حوزه خود را نمايان كرد.متاسفانه بيشترين مشكل دولت جديد در بخش علم فرهنگ و هنر به حوزه فرهنگ و هنر مربوط مي‌شود.ايستادگي وزير ارشاد اسلامي و سخنان بسيار مهم و سنجيده رييس‌جمهوري در ديدار با اهالي فرهنگ و هنر مبني بر اينكه دولت از كارت‌هاي زرد هراسي ندارد و به وجود همكاران شايسته‌يي چون آقاي علي جنتي در دولت افتخار مي‌كند نويد اين را مي‌دهد كه هر دو بزرگمرد در دولت تدبير و اميد عزم جدي در زمينه فرهنگي كشور دارند. يقينا اين امر براي جامعه فرهنگي و هنري كشور بسيار اميد بخش است. در واقع مهم اين است كه حوزه فرهنگ در ايجاد اعتدال و جلوگيري از افراط و خشونت و قانونگريزي در كشور بيشترين نقش را ايفا مي‌كند. ما نيز به عنوان عضو فرهنگي در اين حوزه‌ها حركت كرده‌ايم و اميدواريم با قدم‌هايي كه در اين زمينه برمي‌داريم دولت را حمايت كرده و به دولت تدبير و اميد در نهادينه كردن فرهنگ گرانمايه اسلامي و ايراني كه هميشه در مقابل خودكامگي، خشونت، دروغ، تزوير و ريا و تن دادن به خفت ايستادگي كرده و در مسير آزادگي، انسانيت، نيكنامي، خصايل نيكو و پسنديده گام برداشته است، كمك كنيم.


منبع: روزنامه اعتماد




با شعر جهانی عاری از خشونت بسازیم

گفتوگو با فاطمه راكعي، شاعر

با شعر جهانی عاری از خشونت بسازیم


«سفر سوختن» و «آواز گلسنگ» و «مادرانه‌ها» و «ناخنكي به زندگي» عناوين چهار مجموعه شعر از سروده‌هاي فاطمه راكعي است كه در سال‌هاي مختلف منتشر شده اند. فاطمه راكعي به عنوان يك شخصيت فرهنگي در ادبيات انقلاب اسلامي شناخته مي‌شود اما به عنوان نماينده مردم در ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد، چرا كه معتقد است سياست از فرهنگ و ادبيات جدا نيست. وي يكي از پايه‌گذاران نهاد انجمن اسلامي در بسياري از مراكز فرهنگي و دانشگاهي بود و سال‌هاست مديريت انجمن خانه شاعران را به عهده دارد. نهادي كه با انتشار آثار شاعران ايران و جهان سعي دارد فرهنگ صلح و دوستي را بين كشورها ترويج كند. وي هم‌اكنون دو مجموعه شعر از جديدترين سروده‌هايش را آماده چاپ دارد و رساله دانشگاهي‌اش تحت عنوان «آوا و معنا در شعر نيما» را توسط انتشارات مرواريد منتشر خواهد كرد.

خانم راكعي، بعد از «سفر سوختن» و «آواز گلسنگ» كار جديدي منتشر نكرديد؟ يا ما اطلاع نداريم؟
بعد از اين دو مجموعه «مادرانه‌ها» و «ناخنكي به زندگي» را منتشر كردم. اين دو مجموعه خلاف مجموعه‌هاي قبلي شعرهاي نو و سپيد من است. گرچه در قالب كلاسيك اشعاري مثل غزل و چهار پاره هم مخصوصاً در مادرانه‌ها وجود دارد اما «ناخنكي به زندگي» عموماً شعرهاي سپيد است.
در حوزه شعر سپيد غالباً كار كدام يك از شاعران را دوست داريد؟
من همه شعرهاي سپيد خوب را دوست دارم، نمي‌توانم بگويم. شايد در مورد شعر نيمايي بتوانم اسامي شاعران را بگويم كه آثارشان را مي‌پسندم. ولي درمورد شعر سپيد، در هر حال شعرهاي خوبي از شاعران زيادي ديدم و دوست دارم.
عموماً در جامعه ايران آثار شاعران و نويسندگان را دسته‌بندي مي‌كنيم. در صورتي كه در حوزه ادبيات جهان آثار نويسندگان و شاعران را فارغ از مواضع سياسي و ايدئولوژيك آن‌ها مي‌خوانيم.
به عنوان كساني كه بيشترين كار هنري ما در سال‌هاي بعد از پيروزي انقلاب شكل گرفته و احياناً به عنوان شاعران انقلاب شناخته مي‌شويم، هميشه مشي و روش ما و ملاك ما در ساحت شعر اين بود، كه شاعرانگي و شعريت متن و آثار افراد را مورد توجه قرار دهيم، حتي اگر با كساني مشتركات فكري و عقيدتي يا سياسي نداشته باشيم. ما به هر حال آن‌ها را شاعر مي‌دانيم و آثارشان را هرگز نفي نمي‌كنيم. اتفاقاً هر جا كه پيش بيايد به عنوان شاعران برجسته از آن‌ها ياد مي‌كنيم و هميشه سعي كرديم در اين زمينه فرهنگسازي كنيم. اين كه افكار و انديشه‌هايم تفاوت دارد با آراي شاعر ديگر، دليل بر نفي كليت آن شاعر و آثارش نيست.
همين مسأله نيست كه شما الان از نام بردن شاعران شعر سپيد كه مورد علاقه شما هستند، خودداري مي‌كنيد؟
نه، به هيچ وجه چنين نيست. علت اينكه نخواستم از كسي نام ببرم. چون واقعاً نمي‌دانم چه عناصري به لحاظ برتري شعر سپيد يك شاعر در مقايسه با شاعر ديگر مد نظر است. چون در حوزه مؤلفه‌هاي زيبايي‌شناختي شعر سپيد مطالعه نكردم و آثاري را نمي‌توانم برتر بشمارم. اگر مي‌دانستم در اين زمينه صحبت مي‌كردم، نوع نگاه شاعران براي من خيلي مهم نيست. من در كل مي‌توانم بگويم آثار چه شاعراني را دوست دارم. آثار شاعراني مثل قيصر امين‌پور، سيدحسن حسيني يا سلمان هراتي را دوست دارم. شاعران ديگري هم مي‌توانند در اين فهرست باشند. مثل احمد شاملو، مثل فروغ، سهراب سپهري كه اشعارش را خيلي دوست دارم. يا اخوان كه اشعارش را مي‌خوانم. اين‌ها شاعران برجسته نسل قبل از ما هستند. غيراز اين شاعراني مثل نيما و رهي معيري و شهريار هم هستند از هر گلي بويي. اگر به من بگويند يك شاعر برجسته را نام ببر، هرگز اين كار را نمي‌كنم. من شاعران برجسته را مي‌شناسم و از خواندن آثارشان لذت روحي بردم.
شما فرصت مطالعه داريد؟ الان چه كتابي دم دست داريد؟
الآن؟ من هميشه براي شعر وقت مي‌گذارم. اين روزها بيشتر وقتم را براي مطالعات و بررسي شعر مي‌گذارم. به خاطر اين كه مجموعه‌هايي براي انجمن خانه شاعران تدارك ديده‌ايم و مسئوليت چاپ و انتشار اين مجموعه را دارم و ويراستار اين آثار هستم، در نتيجه اين روزها بيشتر وقتم صرف مطالعه و بررسي شعر جهان مي‌شود و آخرين كارهايي كه روي برخي آثار مي‌كنم، شعر تاجيك، شعر افغان و شعر تركي استانبولي و شعر تركي آذري (جمهوري آذربايجان) است.
شما اشعار شاعران ترك را ترجمه هم مي‌كنيد؟
اشعار اين شاعران توسط بهترين مترجمان و محققان خاص اين حوزه‌ها كه آن‌ها را مي‌شناسيم و آثار خوبي از آن‌ها در داخل و خارج از كشور ديده‌ايم، معرفي مي‌شوند. بخشي از طرح ترجمه گفت‌وگوي شعر ايران و جهان است كه از سال 83 من هم طراح هم مجري و هم ناظرش بوده‌ام.
در انجمن خانه شاعران ايران، ترجمه و چاپ و انتشار اين آثار تعريف شده و تا حالا حدود بيست عنوان كتاب چاپ شده است. حالا هم سه- چهار عنوان در دست چاپ است. اين طرح يك بخش مربوط به معرفي شعر ايران به جهان است كه آمديم هيأت علمي انجمن شاعران را انتخاب كرديم، آثار ممتازي از نيما، شاملو و ديگر شاعران مطرح كشور انتخاب كرديم و بعد ترجمه شده‌اند و به صورت يك جنگ منتشر كرده‌ايم. تا به حال دوازده كتاب از اين مجموعه چاپ شد. الآن هم طرح ديگري كه در دست چاپ است يا چاپ شده، معرفي بهترين شعرهاي جهان است به فارسي‌زبانان.
از سروده‌هاي جديد خودتان مجموعه‌اي در دست چاپ نداريد؟
از سروده‌هاي خودم. چرا ؟ دو مجموعه جديد دارم در حال حاضر دو مجموعه شعرم آماده چاپ است كه هنوز مجوز آن‌ها را نگرفتم. هنوز نامي براي اين دو مجموعه انتخاب نكردم. كتاب «زبان و منطق» را هم از سال‌ها پيش در دست دارم. آخرين ويرايش‌هايش را تمام كردم و ان‌شاءالله سال آینده در ارديبهشت براي عرضه چاپ مي‌شود. كتاب ديگرم را كه انتشارات مرواريد چاپ مي‌كند. «آوا و معنا در شعر نيما» نام دارد كه رساله دكتراي من بود. در اين كتاب بحث تأويل در شعر نمادين نيمايوشيج را دنبال كرده‌ام.
چه انگيزه‌اي شما را به سمت شعر و شاعري كشاند؟ نخستين جرقه‌ها حاصل عشق و عاشقي در سنين نوجواني است ، شما چگونه... از چه زماني متوجه شديد مي‌توانيد شاعر شويد؟
من فكر مي‌كنم تفكر جدي در مسأله چرا زندگي چرا مرگ مرا كشيده باشد، به سمت هم مطالعات جدي و عميق فلسفي و هم در نهايت به سمت شعر. براي اين كه اگر جواب پرسش‌هايم را نمي‌داد، لااقل به قول سهراب سپهري «چيزهايي هست كه نمي‌دانم / مي‌دانم اما سبزه‌اي را بكنم/ خواهم مرد/». و انگيزه ديگرم عشق بود. عشقي كه خيلي عميق و گسترده است به هر جاندار و بي‌جاني مخصوصاً به انسان و باور به بزرگي انسان. فارغ از همه حقارت‌هايي كه در انسان مي‌بينم و اين‌ها محل تأملات جدي من بوده است. از نخستين روزهايي كه شروع كردم به فكر و انديشه، شايد از همان سنين كودكي كه با مرگ پدربزرگم آغاز شد. امروز به اين باور رسيده‌ام كه سال‌هاي كودكي‌ام بهترين و شادترين سال‌هاي زندگي‌ام بوده است. براي اين كه بعد از آن مهم‌ترين دغدغه من كه ابتدا تلخ و ناگوار مي‌نمود، مخصوصاً در مورد مرگ عزيزانم ، مرگ پدر و مادرم و البته مسائل پس از مرگ. خوشبختانه هر چه نزديك‌تر شده‌ام به دين و پيامي كه پيامبران به انسان‌ها داده‌اند متوجه شدم كه در اين سرا رهگذري بيش نيستيم و اميدها و معناهايي كه دين به زندگي انسان مي‌دهد و هيچ چيز با مرگ تمام نمي‌شود. اين‌ها مفهوم ديگري به زندگي‌ام بخشيد، به زندگي ديني‌ام و بعد در تاريخ فلسفه وارد شدم و الآن هم بعد از رحلت امام (ره) كه عاشقانه دوستش داشتم و مرگ مادرم و قيصر امين پور كه در واقع نزديك‌ترين شاعر به من از نظر فكري و عاطفي و دغدغه‌هاي فلسفي بود، اين‌ها انگيزه‌هايم براي سرودن شعر بود. براي اين عزيزان هم هست و چقدر راحت پذيرفتند و چقدر آسوده گذاشتند و رفتند. البته حالا ديگر مسأله مرگ براي من هم حل شده و خيلي آسان شده است و در واقع با مرگ زندگي مي‌كنم. همين دغدغه‌ها و دلمشغولي‌ها مهم‌ترين عامل و انگيزه من در سرودن شعر بوده و هست.
خودتان را بيشتر سياستمدار مي‌دانيد يا شاعر؟ هرچند سياست و ادبيات بويژه در كشورهاي پيراموني تفكيك‌پذير نيستند. حضور در عرصه سياست را چقدر دوست داريد؟
در غرب هم همين‌طور است. در تاريخ سياسي جهان هم وقتي دقت مي‌كنيم همين‌طور است يعني هميشه شاعران و نويسندگان بزرگي را مي‌بينيم كه در عرصه سياست حضور داشتند و نقش‌آفرين بوده‌اند و از طيف رهبران بوده‌اند و در واقع فلسفه و سياست و ادبيات اگر جدي باشد نه براي كسب قدرت و ثروت، اصلاً نه‌تنها از يكديگر جدا نيستند،‌ اتفاقاً با هم رابطه تنگاتنگ و پيچيده‌اي دارند. به تاريخ مشروطه هم كه نگاه كنيد مي‌بينيد عموماً شخصيت‌هاي فرهنگي،‌ شاعران و نويسندگان بسيار شديد و عميق آثار و افكارشان در خدمت آرمان‌هاي مشروطه بوده است و كارهايشان با سياست‌هاي مشروطه‌خواهي گره خورده بود. بنابراين ما هم به عنوان نسلي از شاعران انقلاب و جنگ شايد اصلاً داعيه شاعري به آن صورت نداشتيم خود به خود از متن انقلاب روييديم و به‌عنوان كساني كه دغدغه دين و فرهنگ و سنت‌هاي اخلاقي را داشتيم. مخصوصاً متأثر از آن شخصيت‌ تأثيرگذار و بزرگ رهبر كبير انقلاب و بعد شهداي بزرگ انقلاب و جنگ وارد عرصه سياست،‌ فرهنگ و هنر شديم. در آن دوران براي اولين‌بار چيزهايي در مجالس شنيده بودم و خوانده بودم و برايم بسيار مقدس بود مثل حماسه بزرگ كربلا، اين كه انسان چگونه براي تحقق آرمان‌ها و عقايدش از جان خودش مي‌گذرد، در سال‌هاي بعد همين واقعه را در ميان همسالان و جوان‌ترها ديدم كه چگونه به پيشواز شهادت مي‌روند. آن لحظات تجربه‌هاي شگفت‌انگيزي بود كه ما را گره مي‌زد با زيباترين تجلي‌هاي افكار سياسي به طور عام. سياست را من اين‌گونه تعريف مي‌كنم كه انسان آينده‌نگر باشد و چشم‌انداز وسيع‌تري را در نظر بگيرد. شاعر سياستمدار يعني درگير شدن با مسائل مردم و جامعه، يعني با همه عواطف و احساسات ما و وظيفه‌اي كه براي زندگي داشتيم و فرهنگي كه با آن تربيت شده بوديم و شعر انقلاب را آفريد. بنابراين آن شعر و ادبيات انقلاب به هيچ وجه از سياست جدا نبوده است و ما هم جدا تصور نمي‌كرديم.
تجربه دوران نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
حضورم در مجلس ششم در راستاي همين سياستي بود كه صحبتش را مطرح كردم. من به خاطر تأكيد حضرت امام (ره) براي تشكيل انجمن‌هاي اسلامي در سطح ادارات،‌ اول با عشق تمام وارد فعاليت در انجمن‌هاي اسلامي شدم و چون قلمي داشتم و حرفم را مي‌توانستم به اين شكل مطرح كنم،‌ خيلي سريع از اولين نشرياتي كه مي‌شد در اين راستا شكل بگيرد و منتشر بشود چه در نامگذاري چه در نويسندگي‌اش شركت داشتم. در انجمن‌هاي اسلامي وزارت فرهنگ و علوم آن زمان، من جزو مؤسسان آن بودم و مسئول انتشارات و كميته‌ فرهنگي‌‌اش. بعد در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي هم از مؤسسان انجمن اسلامي بودم. يعني به خاطر عشقم به انقلاب و حفظ دستاوردهاي آن بنا و ابزارهاي فرهنگي آن توانايي‌هايي كه داشتم و از طرف انقلابيون و همفكرانم به رسميت شناخته مي‌شد تلاش‌هايي در حد توانم انجام دادم. آن موقع يا مسئول فرهنگي بودم يا سردبير نشريات انجمن‌هاي اسلامي،‌ از آن طريق دوستان و همفكران دانشگاهي‌ام و كساني كه مرا مي‌شناختند ترغيبم كردند براي كانديدا شدن در انتخابات مجلس شوراي اسلامي.
قبل از كانديدا شدنم اولين تشكل فرهنگي و سياسي در حوزه زنان به نام «جمعيت زنان جمهوري اسلامي ايران» را همراه دكتر زهرا مصطفوي و عروس حضرت امام (ره) و نواده‌هايش و شخصيت‌هاي برجسته زنان راه انداختيم كه من كوچك‌ترين عضو آن جمعيت به لحاظ سني بودم،‌ در آن جا هم باز مسئوليت نشريه‌اي كه ارگان آن نهاد بود و مسئوليت كميته‌هاي فرهنگي‌اش را داشتم،‌ به هر حال آن جنبه سياسي فرهنگي كار هم مطرح بود و از سوي برخي روشنفكران مسلمان هم دعوت شده بودم در آخرين لحظات ثبت‌نام و كانديداتوري وارد رقابت با ديگر چهره‌هاي برجسته و سياسي شدم. من در آن مقطع اصلاً فكر نمي‌كردم رأي بياورم. خوشبختانه به خاطر لطف دوستان و شناختي كه جامعه فرهنگي و مردم عادي از طريق آثارم با اسم من داشتند و در بين دانشگاهيان و محيط دانشگاه حضور داشتم و با شاعران انقلاب همگام بودم، مردم به من رأي دادند و وارد مجلس شدم، وقتي دعوت شدم كه براي حضور در مجلس ثبت‌نام كنم، آن روز، روز بزرگي براي من بود و با اشك شوق اين پيشنهاد را پذيرفتم. براي اين‌كه يكي از مهمترين شخصيت‌هايي كه هميشه او را ستوده‌ام به‌عنوان الگوي نمايندگي، شخصيت مدرس بود، به نظرم حضور و خدمت در مجلس، شورا و يا ديگر مسئوليت‌هايي كه منافع مردم را نمايندگي مي‌كند و خالصانه به مردم مي‌توان خدمت كرد، جزو افتخارات است و قابل مقايسه با مقام و منصب‌هاي ديگر نيست. در چنين جايگاهي است كه مردم براي نماينده خود ارزش قائل‌اند. وقتي از او شناخت دارند و هم دلسوزي‌هاي او را باور دارند - ان‌شاءالله تمام انتخابات سالم و پرشور باشد - در آن صورت نمايندگي مردم افتخار و شرف است.
در عصر حاضر كه خشونت در جهان پيرامون ما به مرگ هزاران انسان منجر مي‌شود، در عراق، افغانستان، مصر و... آيا شعر مي‌تواند وجدان‌هاي خفته را بيدار كند و به صلح و دوستي ياري برساند؟
من عميقاً به اين مسأله مي‌انديشم و فكر مي‌كنم، شعر موهبتي است و قلم نويسنده و شاعر بايد بتواند به جامعه و مردمش خدمت كند و در راستاي صلح و دوستي حركت كند و هيچ چيزي چه در روابط شرع و دين خودمان و چه آموزه‌هاي سلسله پيامبران الهي خشونت و قتل را توجيه نمي‌كند همه آمدند گفتند، همه انسان‌ها با هم برابر و برادرند. برادري و برابري يعني محبت و دوستي و صلح، كساني كه ديني مي‌انديشند و انديشه‌هاي فلسفي يا ادبي دارند، همه اينها بزرگترين وظيفه‌شان مخصوصاً در عصري كه عصر ارتباطات خوانده مي‌شود و عصر فرهنگ و فرهيختگي است ترويج صلح و دوستي است. ما متأسفانه باكمال سرافكندگي به لحاظ انسانيت شاهد برادركشي و نسل‌كشي و جنگ فرقه‌ها با يكديگر مخصوصاً در سرزمين‌هاي اسلامي هستيم كه دردناك‌ترين حادثه براي ما مسلمانان است و اين برادركشي باعث شرمساري است و من فكر مي‌كنم بزرگترين رسالت در اين مقطع حساس تاريخي براي مسلمانان به عهده قلم است. شايد فلسفه به همين اندازه رسالت و مسئوليت داشته باشد، شايد بزرگان اديان هم همين وظيفه را داشته باشند. اما شعر و وظيفه شعر و شاعر دراین مقطع تاریخی اين است كه در مهلكه معضلات و رويدادهايي از اين دست بتواند انسان‌ها را به هم نزديك كند و قلم شاعر بايد در مسيري حركت كند كه رسالت انبيا را در دل‌ها جاي بدهد و از اين راه بتواند عشق و دوستي و انسانيت را در جامعه بشري نهادينه كند. من از سال‌ها پيش تلاشم را در اين زمينه شروع كردم، در زمينه وحدت و آشتي ملي، در زمينه تبليغ و گسترش صلح جهاني شعرهايي دارم كه بعضي‌ها چاپ شده و بعضي ديگر ان‌شاءالله بزودي چاپ خواهند شد. من فكر مي‌كنم تمام شاعران متفكر و انديشمند كشور اين دغدغه را دارند و دير نيست در اين زمينه لااقل شاعران كشور ما يك نهضتي راه بيندازند. نهضت عدم خشونت، ترويج آشتي و مهرباني كه بديهي‌ترين حقي است كه همه انسان‌ها بايد از آن برخوردار باشند. حفظ و صيانت از جان خود و ديگران، غريبه‌ترين و محتمل‌ترين چيزي است كه بايد پذيرفته شده باشد. جان براي همه عزيز است. بايد باشيم تا كار كنيم و تلاش كنيم تا جامعه‌اي و جهاني عاري از خشونت بسازيم. اين را شاعران و هنرمندان بزرگترين وظيفه امروزشان بايد بدانند.
استفاده از شعر را براي بيان اهداف ايدئولوژيك چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
من فكر نمي‌كنم اسم اين را بتوانيم بگذاريم استفاده از شعر در جهت اهداف ايدئولوژيك. من به شعر متعهد، معتقدم. شعري كه سراينده‌اش به طور طبيعي درگير است با مسائل فكري و سياسي و جدا از آن نيست. اين رويكرد با شعر دولتي و شعر ايدئولوژيك و حزبي به معناي منفي كلمه‌اش چيزي كه در برخي از انقلاب‌ها و در بعضي كشورها اتفاق افتاده است، فرق مي‌كند مانند آنچه در انقلاب شوروي سابق يا در چين و ويتنام و كره، وجود داشت و برخي شاعران ديگر كشورها در حمايت از اين نوع انقلاب‌هاي ايدئولوژيك شعر گفتند و پس از مدتي هم فراموش شد. آنچه من مدنظرم هست و به آن معتقدم با اين‌گونه شعرها فرق دارد و من روي سخنم و جواب سؤالم اختصاصاً به پرسش شما نيست. مخصوصاً مي‌خواهم اين حرف را بزنم. شعر متعهد كاملاً متفاوت است و اين شعري است كه نمي‌تواند سياسي نباشد چون آميخته است با درد مردم. شاعرش مسائل ملي و منافع مردمش را مي‌شناسد. جامعه جهاني را مي‌شناسد، دلش براي انسان‌ها مي‌تپد، براي طبيعت، براي فضاي سبز، براي جهاني پاك و سالم، براي انسان‌هايي كه فارغ از رنج و گرسنگي بتوانند زندگي كنند و شاد باشند.
شاعر متعهد به زندگي و آرمانشهر مي‌انديشد. اين خود به خود تنيده است با جان مردم. اين نوع شعر، نامش متعهد است كه در حيطه جهاني مطرح است و در مقابل تئوري شعر براي شعر يا هنر براي هنر است كه ارزش‌هاي هنري خاص خودش را مي‌تواند داشته باشد و من درصدد نفي آن نيستم. اما من به شعر متعهد، معتقدم و باور دارم كه ادبيات و مخصوصاً شعر كه رويش كار فلسفي و فكري هم كرده‌ام بايد در خدمت صلح و دوستي باشد واقعاً با تأمل بايد گفت كه شعر متعهد چيست؟ من به اين نتيجه رسيده‌ام به عنوان كسي كه رشته‌اش هم زبان‌شناسي است. شعر با كلمه متولد مي‌شود، برخلاف هنرهاي ديگر مثل نقاشي و معماري و موسيقي كه مواد خام تشكيل‌دهنده‌اش غير از كلمه است. شعر كه هنر كلام است كه هنري بسيار تأثيرگذار مي‌تواند باشد و تكان‌دهنده، بايد رسالتي براي خودش داشته باشد. مواد تشكيل‌دهنده شعر يك بعدش كلمه است. بعد ديگرش هنر است. شعر با خشن، با صداهاي بي‌معني و با پارازيت تفاوتش اين است كه داراي بعد صوتي و معنايي است و نقش نمادين دارد. هيچ يك از اين دو بعد را نمي‌توان از شعر واقعي جدا كرد. چرا كه شعر به ماهو شعر چه با تعريف علمي كه از طرف زبان‌شناسان صورت گرفته و چه با تعريف سنتي در سطح جهان، قطعاً مي‌خواهد پيامي را به مخاطبان در هر گوشه‌اي از جهان منتقل كند. هويت كلام و كلمه و زبان ايجاد ارتباط بين انسان‌هاست.
عده‌اي گفتند ما در شعر ايجاد ارتباط مي‌كنيم با شعري كه صرفاً زيبايي را توصيف مي‌كند. اين هم عدول كردن از آن مسائل نيست، اما ما وقتي پيامي را از طريق شعر منتقل مي‌كنيم، مي‌خواهيم ارتباطي انساني و هدفدار ايجاد كنيم و نه فقط در سطح شعر و زيبايي بلكه در ارتباط با مسائل و معضلاتي كه در جوامع بشري هست و براي ما، زشت يا دردآور است، مي‌خواهيم در جهت حل آن كاري كنيم. اين نوعي شعر متعهد است: من به اين نوع شعر بسيار باور دارم و بسيار احترام براي آن قائلم و اميدوارم در جرگه شاعران متعهد قرار بگيرم.

منبع: روزنامه ایران

متهم کردن یک انجمن ادبی باید قانونی و مستند باشد

فاطمه راکعی:  متهم کردن یک انجمن ادبی باید قانونی و مستند باشد

 فاطمه راکعی، شاعر و عضو انجمن شاعران ایران گفت: متأسفانه این بار نخست نیست که مدیر مرکز آفرینش‌های هنری حوزه هنری خصومتش را به شکل حرمت‌شکنانه و غیر واقعی به انجمن شاعران ابراز می‌کند و درصدد تفرقه‌افکنی است. باید برای همه این افتراها و ادعاها توضیح و ادله وجود داشته باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، راکعی گفت: در اواسط دهه 80 بود که به دلیل کمک کمسیون فرهنگی مجلس به نهادهای مختلف فرهنگی، برخی در بعضی رسانه‌ها به خبرسازی‌ پرداختند و گفتند که چهار میلیارد تومان به انجمن شاعران و دفتر شعر جوان کمک می‌شود؛ در حالی که این خبر صحت نداشت و اصل مبلغ سالیانه 400 میلیون تومان بود.
شاعر «آواز گل سنگ» توضیح داد: این ماجرا را آن موقع هم یک شاعر که می‌شناسیمش به همراه دوستانشان به راه انداختند و ما در آن زمان  خواهش کردیم که برای رفع سوء تفاهم‌ها به خانه شاعران توضیحاتی ارایه کنند. آن زمان مرحوم قیصر امین‌پور هنوز در قید حیات بودند و موضوع را با حسن نیت بررسی کردند و اتفاقاً آنان هم بابت این اظهارات عذرخواهی کردند
وی ادامه داد: ما با وجود آن همه افترا قصد نداشتیم به آبروی کسی لطمه بزنیم و به ماجرا خاتمه دادیم و عجیب است که با وجود چشم‌پوشی ما باز هم مسایل جدیدتری مطرح شده است
صاحب کتاب «آوا و معنا در شعر نیما» یادآور شد: این بار هم علاوه بر تهمت و توهینی که بار حقوقی مشخص دارد و قابل شکایت است، باز هم آن موضوع قبلی را مطرح کرده‌اند. به نظر می‌رسد این شخص تعمدی دارد و سلسله جنبان انگیزه‌هایش را باید مورد بررسی و پژوهش قرار داد. این بار یک شاعر علیه خانه شاعران و کسانی که در حوزه شعر انقلاب فعالیت می‌کنند حرف‌های کذبی زده است. ایشان بعد از صحبتی که با ساعد باقری داشته توضیحی را در وبلاگش نوشته است و از افشین علاء، سهیل محمودی و ساعد باقری عذر خواهی کرده است و گفته وقتی پشت تریبون سالگرد درگذشت خلیل عمرانی، شاعر انقلاب بوده، عصبانی شده است.
راکعی گفت: پرسشم این است که چه کسی در آن مجلس حضور داشته که ایشان را عصبانی کرده است؟ آن هم پشت تریبون سالگرد درگذشت شاعری که بین ما و او جز دوستی چیز دیگری نبود.
وی افزود: یکی دیگر از تهمت‌های این شاعر به انجمن شاعران ایران این است که او این انجمن را به حزب مشارکت منتسب کرده است؛ این در حالی است که غیر از من شخص دیگری عضو این حزب نبوده است. من زمانی که فعالیت در حزب مشارکت قانونی بود به عضویت حزب درآمدم. اگر هم در سال‌های اخیر کسی با من مشکلی دارد باید از طریق قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و وزارت کشور اعلام شود نه از زبان یک شاعر.
صاحب کتاب «منطق در زبانشناسی» توضیح داد: رفتارهای من همیشه تقسیم بندی شده است. در انجمن شاعران شاعرم و در دانشگاه استاد دانشگاه. از آن‌جا که به تحزب اعتقاد دارم، عضو حزب مشارکت شدم. این حزب بدون هیچ ابلاغیه رسمی منحل شده و اگر کسانی هم که عضو این حزب بوده‌اند تخطی کرده‌اند، تا کنون مجازات شده‌اند. منتسب کردن خانه شاعران به حزب مشارکت موضوعی است که باید با ادله ثابت شود.
راکعی افزود: موضوع دیگر زمینی است که شهرداری در اختیار خانه هنرمندان قرار داده تا برای اعضای انجمن‌های تحت ارتباط با آن‌ها که خانه ندارند، خانه تهیه کند. ما با وجود آن‌که از این طرح در انجمن شاعران استقبالی نشد چند شاعر جوان به این تعاونی معرفی کردیم. این شاعر با این ادبیات که در منطقه 22 انجمن شاعران زمینی را بالا کشیده، افترای دیگری به انجمن زده است! این‌ها مواردی‌اند که تک تک باید از سوی وی پاسخ داده شوند.
مدیر مرکز آفرینش‌های هنری حوزه هنری طی چند هفته قبل عنوان کرد که خانه شاعران باید منحل شود و این نهاد به نهادی سیاسی تبدیل شده است. اساسنامه انجمن شاعران ایران از سال 1378 به تصویب نهایی رسید و تا کنون این انجمن محل رفت و آمد شاعران کوچک و بزرگ فراونی از اقصی نقاط کشور بوده است.

فاطمه راکعی متولد سال 1333 زنجان، نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. این شاعر فارغ‌التحصیل مقطع دکترای زبانشناسی است.

از میان آثار وی می توان به «آوا و معنا در شعر نیما»، «منطق در زبانشناسی»، «درباره شعر»، «مادرانه‌ها»، «آواز گل سنگ» و «سفر سوختن» اشاره کرد.

 

منبع: خبرگزاری ایبنا- تاریخ: نهم دی ماه

 

شما متعلق به كدام ميراث جهاني شعريد

پيرو شكايت انجمن شاعران از عليرضا قزوه
شما متعلق به كدام ميراث جهاني شعريد

فاطمه راكعي

همه شعراي زمين خود را متعلق به ميراث جهاني شعر مي‌دانند كه همانا عشق به انسان‌ها و جانداران و هر چيزي است كه در اين جهان وجود دارد. ما هم خود را جداي از اين فرهنگ و مشي جهاني دوستي و مهر نمي‌دانيم. حال بعد از چندين سال محدوديت امكانات و فعاليت فرهنگي براي چندمين بار مورد تهمت‌هاي ناروا و بلواي خصمانه از سوي كسي هستيم كه خود را شاعر متعهد انقلاب معرفي كرده و كساني هم همين وجه ايشان را تبليغ مي‌كنند. متاسفانه برخورد اخير براي نخستين بار نيست كه صورت مي‌گيرد و ما ناچار از برخورد قضايي شده‌ايم كه شايد اين روند اتهام‌زني را به مدد قانون خاتمه دهيم. به عنوان نمونه بايد به اتهامات مالي آقاي قزوه اشاره كنم كه در سال 74 ما را متهم به تخلف مالي كردند. ما براي رفع اين اتهام نه شكايتي كرديم و نه جوابيه‌يي داديم و نه به رسم محبوب ايشان بلوا به راه انداختيم بلكه از سازمان بازرسي خواستيم كه دفاتر مالي ما را مورد بررسي قرار دهند. آنها هم‌چنين كردند و طبعا بدون سندي مبني بر تخلف موضوع خاتمه يافت. بعد از اين اتفاق حتي كساني كه با آقاي قزوه همراهي كرده‌ بودند حلاليت خواستند. بگذريم كه آقاي قزوه هيچگاه به روي خود نياورد كه عده‌يي را به چوب اتهامي كذب نواخته و حال بايد عذرخواهي كند. ايشان نه تنها تا امروز اين كار را نكرده‌اند كه باز هم بر اين اتهام پافشاري مي‌كنند و آن را بر زبان مي‌رانند.
اين‌بار هم در لابه‌لاي اتهامات، تهمت پيشين را مطرح كرده‌اند كه ما زميني در منطقه 22 تهران گرفته‌ايم و از بيت‌المال پول گرفته و «زن و خانه خود را عوض كرده‌ايم». از اين اتهامات گذشته اشاره شده كه «خانه شعر» وابسته به حزب منحله مشاركت است.
حزب مشاركت يك حزب رسمي و قانوني بود و بنده هم در آن عضويت داشتم. اين نه چيزي مخفي است و نه اتفاقي خلاف قانون. اگر هم اتفاق غيرقانوني افتاده باشد، كشور ما نهادهاي متولي براي اين كار دارد كه بي‌شك هوشيارتر و مسوول‌تر از آقاي قزوه هستند و حتما در صورت تخطي اين نهادها برخورد لازم را مي‌كردند. كساني كه در 30 سال اخير فعاليت فرهنگي، دانشگاهي و سياسي بنده را تعقيب كرده‌اند مي‌دانند كه هميشه مرزهاي هر فعاليتي را رعايت كرده‌ام و از همه اين فعاليت‌ها دفاع كرده و به آن افتخار مي‌كنم. اين عضويت ارتباطي به اتهامات اخير درباره مبني بر وابستگي خانه شعر و ديگر اعضاي آن به حزب مشاركت ندارد.
حال كه در هجمه اتهامات جديد ناچار به شكايت از آقاي قزوه شده‌ايم، اميدوارم آقاي قزوه بتوانند در دادگاه خانه‌ منطقه 22 و مبالغ ميليوني و ميلياردي دريافتي را نشان‌مان دهند كه با دسترسي به اين منابع كلان دست‌كم حقوق عقب‌افتاده كارمندان خود را پرداخت كنيم. اگر فرصتي دست دهد از آقاي قزوه در دادگاه خواهيم پرسيد كه ايشان اگر شاعرند به كدام ميراث و فرهنگ شعري جهان تعلق دارند كه دوستي را در تلاش مستمر براي اتهام‌زني مي‌جويند.

منبع: روزنامه اعتماد- تاريخ: هشتم دي ماه نود و دو


 

برگزیدگان واقعی شعر معاصر در جشنواره شعر فجر امسال تجلیل شوند

برگزیدگان واقعی شعر معاصر در جشنواره شعر فجر امسال تجلیل شوند

فاطمه راکعی، شاعر گفت: انتظار داریم در جشنواره شعر فجر امسال از همه طیف‌های شاعران نامی کشور که اغلب طی سال‌های اخیر گوشه نشین بودند و خلوت گزیده‌اند، با احترام و تکریم تجلیل شود. باید در جشنواره شعر فجر امسال نگاه‌های سلیقه‌ای را کنار بگذاریم و فقط دایره ارزیابی را به شعر انقلاب محدود نکنیم..

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، راکعی درباره لزوم حضور و شرکت گروه‌‌های مختلف جریان شعر کشور در جشنواره امسال شعر فجر گفت: سال‌های سال جشنواره شعر فجر توجه خودش را فقط به شعر انقلاب معطوف کرده بود و آثار درخشان در این حوزه را مورد داوری، تقدیر و تشویق قرار می‌داد.
این شاعر افزود: شاید یکی از دلایل این مساله آن بوده که جشنواره در ایام فجر انقلاب اسلامی برگزار می‌شد. اما از این پس انتظار این است که با شعر امروز ایران مواجه باشیم و در جشنواره شعر فجر امسال از برگزیدگان واقعی شعر امروز ایران تجلیل شود .

 دیگر دلیلی وجود ندارد که شعر فجر حتماً به موضوعات و مفاهیم انقلاب اسلامی محدود شود و به آن‌ها بپردازد. در دیگر موضوعات هنری و فرهنگی مثل سینما که قدمتشان در جشنواره فجر بیشتر از جشنواره شعر فجر است، صرفا به موضوعات محدود به انقلاب اسلامی نمی‌پردازند و دایره داوری‌های خود را وسیع‌تر گرفته‌اند؛ چرا که در جشنواره فیلم فجر برایشان جا افتاده که از هر صنف و تفکری داور و برگزیده داشته باشند.
شاعر«آواز گل سنگ» توضیح داد: به اعتقاد من در عرصه شعر شاعرانگی و شعریت حرف اول را می‌زند؛ گرچه افکار عالی و اندیشه‌های انسانی جایگاه خودشان را دارند. معتقدم هیچ شاعر بزرگی نیست که دلش برای انسانیت و انسان و افکار و اندیشه‌های بلند و متعالی نتپد. به جرأت می‌توانم بگویم که حتی وقتی آثار شاعرانی را که به ویژه در قبل از انقلاب پز روشنفکری داشتند و به اصطلاح چپ یا لائیک بودند، مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم که آثارشان تهی از فرهنگ اسلامی و ایرانی نیست، چه رسد به شاعرانی که امروز در کشورمان می‌زییند.
این گونه نگاه در عرصه هنر و موضوعات فرهنگی کار را به آن‌جا می‌کشاند که یک عده خاص در میانه میدان بمانند و مدام از آن‌ها تجلیل شود. نتیجه چنین روندی این خواهد بود که انگار هیچ هنرمند دیگری جز این عده خاص وجود ندارد .

نویسنده کتاب «منطق در زبانشناسی» یادآور شد: نباید این گونه باشد که شاعران و شعرهای بزرگ را چون هم سو با گروه‌های خاصی نیستند کنار بگذاریم. اگر نگاهی دقیق به عملکرد دولت قبل بیندازیم درخواهیم یافت که آن‌ها حتی به نزدیک‌ترین طیف‌های اعتقادی خودشان هم رحم نکردند. اگر افراد جزو آن فرقه و حلقه تنگ خودشان نبودند آن‌ها را کنار می‌زدند، چه رسد به کسانی که با آن‌ها هم فکر نبودند.
راکعی گفت: این گونه نگاه در عرصه هنر و موضوعات فرهنگی کار را به آن‌جا می‌کشاند که یک عده خاص در میانه میدان بمانند و مدام از آن‌ها تجلیل شود. نتیجه چنین روندی این خواهد بود که انگار هیچ هنرمند دیگری جز این عده خاص وجود ندارد. این نگاه خاص به شعر که هنر کلامی ما ایرانیان است، لطمه می‌زند. در واقع اگر نگاه‌های سلیقه‌ای را کنار بگذاریم

این است که برای جشنواره اعلام عمومی شود و همه شاعران خوب و آثار درخشان در این دوره جشنواره حضور داشته باشند. وظیفه داریم به شاعران برجسته‌ای که در این حوزه فعالیت می‌کنند، ارج بنهیم. با احترام لازم آثار آن‌ها را در جشنواره شرکت دهیم، حتی اگر نخواهند.

این حرکت آغازی خواهد شد برای پویایی بیشتر شعر امروز ایران و دادن بهای لازم به هنر کسانی که با فرهنگ این مرز و بوم معارض نیستند.
وی درباره انتظاراتش از جشنواره شعر فجر امسال افزود: توقعم این است که برای جشنواره اعلام عمومی شود و همه شاعران خوب و آثار درخشان در این دوره جشنواره حضور داشته باشند. وظیفه داریم به شاعران برجسته‌ای که در این حوزه فعالیت می‌کنند، ارج بنهیم. با احترام لازم آثار آن‌ها را در جشنواره شرکت دهیم، حتی اگر نخواهند. باید به جوان‌ترها هم بگوییم شعرشان را بفرستند اما شعر شاعران برجسته را با احترام و تکریم لازم در جشنواره شرکت دهیم. باید از کسانی که تا امروز کاری به کارشان نداشته‌ایم و در خلوت خودشان به کار هنری خویش پرداخته و آثاری ماندگار خلق کرده‌اند، تجلیل و تقدیر شود.
فاطمه راکعی متولد سال 1333 زنجان، نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. این شاعر فارغ‌التحصیل مقطع دکترای زبانشناسی است.
از میان آثار وی می توان به «آوا و معنا در شعر نیما»، «منطق در زبانشناسی» «درباره شعر»، «مادرانه‌ها»، «آواز گل سنگ» و «سفر سوختن» اشاره کرد.

منبع: خبرگزاري ايبنا (کتاب ايران)- تاريخ: سي ام  آذر نود و دو

شکوه آزادگي

شکوه آزادگي

فاطمه راکعی


من هرچه آموختم از فرهنگ عاشورا بوده است. این‌که باید درنهایت انسانیت برای عقایدمان ایستادگی کنیم. موضوعی که این روزها به شکل رفتارهای خشن و تعصب‌آمیز و دور از معیارهای واقعی اسلام در کشورهای عرب مثل سوریه و عراق پیش‌آمده این است که فرقه‌های مختلف به ظاهر اسلامی بدتر از دشمنان خارجی به جان هم افتاده‌اند. در مقابل این رفتارها می‌خواهم روی مهرورزی، انسان‌دوستی و گذشت و ایثاری که در فرهنگ تشیع وجود دارد تاکید کنم. امام‌حسین(ع) در فرهنگ عاشورا رفتاری از خودشان به جا گذاشتند که باعث شد بزرگترین حماسه نوعدوستانه هم در مقابل نزدیکانشان و هم در مقابل دشمنان شکل بگیرد. آموزه‌های بزرگی که باید به گوش جان بسپاریم. در عاشورا شاهد بودیم که یاران و خانواده امام‌حسین(ع) به دلیل آرمان‌ها و عشق انسانی و الهی‌شان می‌خواهند عاشقانه پیش‌مرگ ایشان بشوند و بعد از حماسه کربلا انسان‌هایی برای عشق به حقیقت و سر فرود نیاوردن در مقابل بی‌اخلاقی و اعمال غیرانسانی حماسه آفریدند. اوج ایثار و فداکاری و دیگر دوستی را می‌توانیم در رفتار حضرت ابوالفضل(ع) ببینیم. ما شیعیان هیچ‌وقت در طول تاریخ جنگجو نبوده‌ایم زیرا اعتقاد داریم که نمی‌شود چیزهای خوب را با زور منتقل کرد بلکه روش‌ها باید انسانی‌تر از مفاهیم باشند. همان‌طور که امام حسین(ع) هیچ‌وقت اجازه ندادند که آب را بر سپاه دشمن ببندند.


منيع: روزنامه شهروند- تاريخ: اول دي ماه نود و دو