شعر دفاع مقدس:
به عنوان شعر دفاع مقدس، در زمان ما كه حدود سي سالي از دفاع مقّدس ملّت ايران در برابر تجاوز آشكار رژيم جنايتكار بعث عراق ميگذرد، در شعر كوتاه، از آخرين شعرهاي زنده ياد قيصرامينپور را در اينجا ميآورم.
طراحي براي صلح (2)
شهيدي كه بر خاك ميخفت
چنين در دلش گفت:
اگر فتح اين است
كه دشمن شكست
چرا همچنان دشمني هست؟
طرحي براي صلح (2)
شهيدي كه برخاك ميخفت
سرانگشت در خون خود ميفرود و مينوشت
دو سه حرف برسنگ:
به اميد پيروزي واقعي
نه در جنگ،
كه بر جنگ!
اين دو شعر به نظر من، ديدگاه امروزين شاعران شاخص دفاع مقدس است، كه جنگ تحميلي و حماسههاي آن را با گوشت و پوست و خون خود درك كردند و زيباترين و عاشقانهترين آثار نظري خود را در ارتباط با آن سرودند و صادقانه و با همه ايمان خود سرودند.
امثال قيصر امينپور، سيدحسن حسيني، سلمان هراتي، ساعد باقري، سهيل محمودي و ديگران كه ازآنها با عنوان شاعران متعهد انقلاب اسلامي هم ياد كردهاند، شاعران راستيني كه شعر راستين گفتهاند يا در كنار رزمندگان در عرصههاي جنگ تحميلي حضور داشتهاند، از نزديكترين استادان و اعضاي فاميلشان در ميان رزمندگان بوده و شهيد شدهاند. مثل عموم مردم انقلابي آن روز، در خانوادههايشان جانباز و آزاده جنگ تحميلي و زير موشكبارانها بوده و آنچه را كه سفّاکان روزگار بر سر يك ملت آگاه انقلابي، با آرمانهاي متعالي معنوي و انساني آوردند، از نزديك شاهد بودهاند، "شعري براي جنگ" امينپور و دهها و دهها شعر از شاعران همفكر و همدردش شاعرانه آن روزهاي سخت، اما شيرين است كه در تاريخ ادبيات كشورمان براي هميشه جايگاه خود را خواهند داشت. گفتم روزهاي "سخت" اما "شيرين" اما شيرين چرا؟ به خاطر آن همدليها، همدرديها و همراهيها كه يك ملت را از هر قوم و قبيله و مردم و ملك و مذهب، متحد و يكپارچه كرد.
اما اين روزها كه حدود 30 سال از آن روزها را پشت سر گذاشتهايم و به دلايل پيچيده و عجيب و غريب و باور نكردني، آن "دشمني" كه امينپور در شعر "طرحي براي صلح (2)" به آن اشاره دارد، اگر به ظاهر از سوي دشمن خارجي منتفي شود، اما با هزار تأسف و درد و دريغ در ميان كساني تسّري پيدا كرده، كه روزي در كنار هم، دست در دست هم، همشانه و يكپارچه در مقابل دشمن خارجي ايستاده بودند! كساني كه گاه رو در روي هم چنان ميايستند كه انگار در جنگي بيامان در تبادل هم لشكر آراستهاند! آنچه اصل است، منفوربودن جنگ و ستيز و خشونت و كينهورزي و در يك كلمه، "دشمني" است. حالا تحميلكننده آن به انسان و انسانيت و دامن زننده به آن، هر كه ميخواهد باشد! داخلي باشد يا خارجي، فرقي نميكند البته اگر داخلي باشد قطعاً فجيعتر است! يادمان باشد كه دفاع مقّدس سي سال پيش ما، همان طور كه عنوانش ميگويد، "دفاع مقدس" يعني دفاع يك ملت معنويتخواه، عدالت طلب و صلح جو از هويت انقلابي و سرزمين خود بي آنكه جنگ و ستيزي با كسي داشته باشد. بيآنكه كينه و نفرت از كسي يا قومي و مسلكي روح روشنش را كدر و تيره كرده باشد. چنين ملتي بناگزير براي حفظ خودش و آرمانهايش ميبايست در مقابل جنگطلبان و ظلمتباران ميايستاد، چنانكه با همه وجود و توان ايستاد و برومندترين وآگاهترين فرزندانش را براي آرمانهايش داد، حماسهاي آفريد كه قلم و هنر شاعران و هنرمندان شايد تنها در حد وسيع هنري خود و به ترسيم تنها گوشههايي بسيار كوچك از آن بوده باشند.
اين شعر و ادبيات و هنر، به خاطر صداقت و اصالت و شكوه زيبايي آن، از ارزشمندترين آثار ماندگار در تاريخ ادبيات هنران سرزمين است.
شعر دفاع مقدس با محتوا و شكلي كه گفته شد، از افتخارات ملّي ماست و با شعر ايمونولوژيك حركتي از آن نوع كه در تاريخ برخي انقلابيها ميشناسيم، زمين تا آسمان فرق دارد، چرا كه شاعران دفاع مقدس، از بطن يك ملت انقلابي روييدند در كنار ملّت، شاهد حماسهها و شهادتهاي اصيلترين انسانها بيزبوني آنكه كسي خواسته باشد يا سفارشي كرده باشد، از عمق جانشان دردها و حماسهها را سرودند.
اينها همانطور كه در شعرهاي قيصرامينپور ديديم، امروزه نگاهشان به جنگ در مفهوم هرگونه دشمني و كينهورزي منفي است و پيروزي را در جنگ كافي نميدانند و پيروزي را "بر" جنگ هدف گرفتهاند ، چرا كه غامت هنر و شعر كه يك هنر كلامي است - مانند غايت مذاهب و پيامبران، ساختن دنيايي پر از مهرباني، صلح، آشتي و تفاهم است. دنيايي پر از مهرباني، صلح، آشتي، دوستي و تفاهم است.
تنها در چنين زمينهاي است كه اينها مطرح ميشوند و انسانها آنها را ميشنوند و از ميانشان بهترينها را انتخاب ميكنند........
فاطمه راکعي