شعر چيست؟
قدمت شعر را به قدمت زبان دانستهاند و در چيستي آن هم از دوره طلايي فكر و فلسفه يونان تا امروز، متفكران و خود شاعران، تأملات جدي داشتهاند.
اما در جواب جمله كوتاه «شعر چيست؟» معمولاً پاسخي كه داده ميشود، اقناع كننده نيست، مگر آنكه قبل از ارائه پاسخ، به مقدماتي متوسل شويم تازه عاقبت كار هنوز جواب قانع كنندهاي دريافت نميشود. به نظر ميرسد اشكال در طرز ورود به مسئله باشد. در طول تاريخ، تعاريف بسيار متنوع و متعددي از شعر ارائه شده اما اين تعاريف در بسياري موارد، تمجيد از شعر بوده و يا به ابزار سازندة شعر اشاره داشته و يا مسئوليتها و وظايف شعر را خاطر نشان كرد، و به معني كيفي شعر و همچنين تفاوتهاي آن از ديگر گونههاي ادبي بهطور جدي نپرداختهاند.
ميدانيم كه از دير باز در تعريف «هنرهاي زيبا» شعر در كنار هنرهايي مانند نقاشي، موسيقي، مجسمه سازي، معماري و غيره مطرح ميشود. پس به اين ترتيب شعر، تنها هنر كلامي است.
لذا، بايد بدانيم «هنر» چيست و چرا مثلاً شعر هنر شناخته ميشود، اما نه رمان يا قصه كوتاه و نظاير آن. (البته گاه آن گونههاي ادبي و اصلاً نحو ادبيات را هم در زمره هنرهاي زيبا ذكر كردهاند. مع ذالك، ما به تعاريف استفاده ميكنيم كه در آنها تنها شعر، هنر زيبا محسوب شده است.
تعريف اجمالي هنر: مفاهيمي مانند هنر "زيبا" و "زيبايي" نيز مانند "شعر" تعاريف چندان دقيق روشني ندارد و در طول تاريخ تعريفهاي متعدد و گاه نامتجانس از آنها ارائه شده است. اما آنچه تقريباً همگان در آن متفق القولند، اين است كه هنر، يك چيز انسان ساخت، يك صناعت (artcraft) است، كه با يك ابژه Object در طبيعت فرق دارد. از آنجا كه اين تعريف، خيلي كلي است و ميتواند از همه بنا او ساختمانها، و ديگر موارد دست ساخت انسان را در بر بگيرد، اعّم از زشت و زيبا و مفيد و مضّر در يك تقسيمبندي ديگر، صناعتها را به «هنرهاي زيبا» و «هنرهاي سفيد» تفكيك ميكنند.
تعريف اجمالي زيبايي و زيباييشناسي: در تقسيمبندي بالا، هنرهاي زيبا، آثاري را در بر ميگيرد كه به منظور تدارك نوعي واكنش زيبايي شناسانه طراحي شدهاند يا بدون توجه به آن طرّاحي، كاركرد آنها ارائه درك و فهم زيبايي شناسانه است، مانند نقاشي، موسيقي، مجسمهسازي ديگر و ... كه نه به منظوري غير از خود بلكه به خاطر خودشان، مورد بهرهداري قرار ميگيرند. حال اگر بپذيريم كه هنر، فعّالّيتي است كه زيبايي را نمودار ميسازد، بلافاصله اين سؤال پيش ميآيد كه "زيبايي" چيست؟
Aesthetics (esthetics) شاخهاي از فلسفه كه با ماهيت زيبايي، هنر، ذوق، آفرينش و تحسين زيبايي سروكار دارد و بهطور علميتر، به عنوان مطالعه ارزشهاي حسّي يا حسّي ، احساسي تعريف ميشود، كه گاه آن را قضاوت ذوقي و احساسي مينامند. عمدتاً دانشمندان اين حوزه "زيبايي شناسي" را به عنوان تأمل انتقادي دو هنر، فرهنگ و طبيعت تعريف ميكنند. اما اصطلاحاتي مانند "زشت" و "زيبا" از نظر كاربرد بسيار كنگ و مبهم و از نظر هندسي، آنقدر ذهنياند، كه نميتوان اشياي موجود در جهان را با دقت، به "زشت" و "زيبا" تقسيم كرد. به خاطر تفاوت ديدگاهها در مورد "زيبايي"، افراد مختلف واژه "زيبا" را در مورد اشيايي ناهمگون به كار ميبرند و در آن زمينه دلايل مشترك و همبستهاي وجود ندارد. زيبايي را گاه تنها در مورد آنچه خوشايند قوه بينايي است، به كار ميبرند و در مورد اعمال و پديدهها از زيبايي سخن نميگويند. اما در فرهنگ اروپايي، معمولاًBeauty و Beautijul علاوه بر موارد بصري در مورد اعمال، رفتارها و پديدهها نيز به كار ميرود. در آن فرهنگها، عمدتاً معني "خوبي" به كلمه "زيبايي" نسبت داده ميشود با آنكه خواسته باشيم بيش از اين وارد مفاهيم متغير و متعّددي كه در طول تاريخ از "هنر" و "زيبايي" ارائه شده است، بشويم تعريفهاي زير از هنر و زيبايي را به عنوان تعريفي موقت در چارچوب اهداف آن مقاله ميپذيريم.
1. هنر، صناعتي است انسان ساخت، كه نه به منظوري غير از خود، بلكه به خاطر خودش مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد و موضوع مهم زيبايي شناسي است.
2. زيبا شناسي علمي است كه با ماهيّت زيبايي، هنر، ذوق، آفرينش و تحسين زيبايي سروكار دارد.
ضمناً در اينجا پذيرفتهايم كه تشخيص "زيبايي" و شيئ زيبا بستگي به ذوق و سليقه افراد دارد و بنابراين يك امر نسبي است.
با اين مقدمه و پشتوانهاي از تعاريف هر چه فشرده از هنر و زيبايي، دوباره به تعريف شعر بر ميگرديم. ميدانم كه بر خلاف علوم پايه و رياضي که در علوم انساني و هنر، تعاريف عمدتاً دقيق به معني واقعي كلمه نيست؛ همان طور كه در مورد تعريف "هنر" و "زيباشناسي"، ديديم. لذا به ناچار، تعريفي "موقّت" از شعر ارائه ميدهيم. به آن معني كه اين تعريف باز است و با تأملات بيشتر در مورد شعر، قابل تغيير از طريق حذف و اضافه و يا حتي تغيير ماهوي است.
تعريف كلي: شعر يك هنر كلامي است.
اما از آنجا كه ابزارهاي سازنده شعر به نحوي كه آن را از تعدادي واژه و عبارت و جمله، كه در زبان عادي و روزمره (خودكار) نيز به كار ميروند. متمايز ميكند، لازم است به اين ابزارهاي و شگردها هم توجه خاصّ بشود، بويژه وقتي بخواهيم تعريفي ارائه بدهيم، كه آن را از ديگر گونههاي ادبيات كه از شگردها و ابزارهاي هنري براي تأثيرگذاري استفاده ميكنند، متمايز كند. در اينجا برخي منتقدان روي مسئله "ايجاز" تأكيد كردهاند با پذيرش اين رويكرد در تعريف موقت زير را ارائه ميدهيم:
شعر هنري كلامي است كه با حداقل تعداد واژهها، بيشترين معني را به مخاطب ارائه ميكند.
از آنجا كه مسئله مخاطب و ذوق و سليقه وي نيز از چيزهايي است كه مخصوصاً در نقد جديد بر روي آن تأكيد ميشود و نيز به خاطر اينكه گاه ممكن است سرودهاي با حداقل تعداد واژهها، بيشترين معني به مخاطب ارائه شود، اما شعر تلقي نشود.
پس ميتوانيم تعريف كاملتر زير را از شعر ارائه دهيم:
شعر هنري كلامي است كه با كمترين تعداد واژهها، بيشترين معني را به تأثيرگذارترين وجه به مخاطب ارائه كند.
قيد تأثيرگذاري نظر به احساس، عاطفه و انديشه و محتوايي دارد كه از طريق استفاده ظريف و بجا از فنون بلاغي و زيبايي يا به تعبير فرماليتها و زبانشناسان، هنجار گريزيها (قاعده گاهي) و قاعده افزايي و نيز با استفاده از انوع كشفهاي جديد، بازيهاي زباني، ميتواند به نحوي تأثيرگذار به مخاطب ارائه شود.
اما آن مخاطب كيست؟
امروزه برخي منتقدان مخاطب را چنين تعريف ميكنند گروهي از افراد در يك جمع شاعر و منتقد و/ يا شعر شناسي و آشنا با ديدگاه انتقادي شعر و هنر
اگر در چنين جمعي شعري خوانده شود، بهطوري كه كلّ آن يا لااقل بخشها و سطرهايي از آن، به موجب تهييج و تحريك احساسات جمع و ابراز واكنشهاي حاكي از انتقال تأثيرات عاطفي و احساسي و هيجاني به جمع باشد، ميتوان گفت كه در "شعري" خوانده شده است.
فاطمه راکعي